time travel P1
سلام امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد و حمایت کنید.
صدای داد آدرین همه رو جمع کرد.
_چی شده؟
آدرین می خندید و خوشحال بود و گفت:بالاخره تونستیم ماشین زمان رو بسازیم.
همه کلی سر و صدا کردن و خوشحال بودن چند سالی میشد که روی ماشین زمان کار می کردن.
آدرین:همه امشب مهمون من.
اون شب همه رفتن بیرون تا جشن بگیرن.
آدرین:قبل از اینکه شروع کنیم از همتون تشکر می کنم که داخل همه این چند سال داخل ساخت ماشین زمان به من کمک کردین امشب بخورید و بیاشامید و تا می تونین اسراف کنید.
همه شروع کردن به خوردن و آدرین مست شد و همش می گفت:من می خوامش.
_ای وای دوباره شروع شد بگیرین ببریمش خونه.
فردا صبح
آدرین چشماش رو باز کرد و از اتاق رفت بیرون و گفت:صبح همگی بخیر من دیشب مست شدم؟
_آره خیلی هم بد مست شدی.
_چی خاصی که نگفتم مثلا درباره چیز هاش خصوصی.
فیلیکس با خودش گفت:همیشه مست می کنه و همه چیز رو میگه بعد میاد می پرسه من چیزی که نگفتم و بعد بهش گفت:نه خیالت راحت باشه.
آدرین:خب الان باید ماشین زمان رو با یه انسان امتحان کنیم کسی داوطلب میشه؟
هیچکس داوطلب نشد و آدرین گفت:مثل همیشه خودم باید این کار رو بکنم و رفت داخل یه دریچه و گفت:من رو به ۶ ماه بعد ببرید دوست دارم بدونم که چی میشه.
نینو:باشه دو سال تنظیم شد.
لایلا:تمام حالت های دستگاه روی خوب هست دستگاه آماده هست.
فیلیکس:حالا سفر در زمان رو شروع می کنیم یادت باشه اگر می خواستی بر گردی دکمه این کنترل رو فشار بده و دکمه شروع رو میزنه دریچه بسته میشه و فضای اطراف آدرین انگار داشت از هم باز میشد یهو اجساس کرد که داره پرت میشه رو به پایین داد میزد و کمک می خواست و خورد روی زمین چشماش رو باز کرد و خودش رو وسط شهر دید و گفت:فقط همینقدر پیشرفت کرده دنیا همه اینا رو که خودم اختراع کردم مهم نیست بدم ببینم داخل این ۶ ماه چی شده.
به سمت خونه مرینت رفت که یه آمبولانس دید و بعد دو تا ربات مرینت رو خونی روی برانکارد بردن داخل آمبولانس آدرین با نگرانی شدید رفت سمت آمبولانس ربات ها جلوی اون رو گرفتن و گفتن:اون مرده شما باید به مرکز تحقیقات پلیس بره تا دلیل مرگش دقیقا معلوم بشه.
آمبولانس راه افتاد آدرین روی زمین زانو زد و گریه می کرد که یه نفر رفت سمتش و گفت:اون رو می شناسی؟
آدرین:چرا مرد؟
_چند وقتی هست که قتل های زنجیره ای داخل همه پاریس رخ میده از سر و وضع اون و اومدن ربات های پلیس به احتمال زیاد اون هم قربانی قاتل بوده.
آدرین:این قتل ها از کی هست؟
_از ۶ ماه پیش پیش تقریبا همین حدودا بود واقعا خیلی عجیبه اون قاتل باید خیلی باهوش باشه که حتی ربات های پلیس هم نتونستن پیداش بکنن داخل این مدت.
آدرین بلند میشه و اشک هاش رو پاک می کنه کنترل رو از جیبش در میاره و دکمه بر گشت رو می زنه و دوباره خودش رو داخل اون پرتگاه می بینه اما اینبار رو به بالا داشت می رفت بعد از چند ثانیه داخل اون دریچه ماشین زمان رفت و در باز شد بقیه وقتی اون رو دیدن با خوشحالی همدیگه رو بقل نی کردن و آدرین و اوردن بیرون.
نینو:چرا ناراحتی ما موفق شدیم.
آدرین:تلویزیون ۳ بعدی رو روشن کنید بزنید اخبار.
لایلا:چیزی شده؟
آدرین:سریع بزنید اخبار.
فیلیکس:باشه آروم باش و می زنه اخبار خبر خاصی نبود چند ساعت پای اخبار نشسته بود.
نینو:داخل این ۶ ماه سعر در زمان که داشتی اخبار شده همه وجودت خب بگو چی شده.
همون لحظه اخبار خبر مرگ یه نفر رو داد:خب بینندگان عزیز توجه شما رو به یه خبر قتل جلب می کنم میریم پیش همکارم می شه بگین چه اتفاقی افتاده.
_سلام به همه بینندگان داخل همه این چند سال ربات های پلیس قتلی نبوده که داخل چند ثانیه نفهمن اما این قتل اونا رو وادار کرده که به مرکز تحقیقات برن اینکه اونا نتونستن قاتل رو پیدا کنن نشون میده که قاتل یه فرد خیلی باهوش هست که حتی یه نشونه از خودش باقی نزاشته ربات های پلیس میگن که به احتمال زیاد این قتل از یه کینه منشا می گیره فعلا خبر زیادی در این باره نداریم.
_خیلی ممنونم ازتون فعلا با شما خداحافظی می کنم توجه شما رو به دیگر خبر ها جلب می کنم.
فیلیکس:داخل این ۶ ماه که سفر در زمان کردی این قاتل پیدا نشده درسته؟
آدرین:درسته قتل های بیشتری هم انجام داده.
نینو:خب الان می خوای چکار بکنی.
آدرین:تا ۶ ماه دیگه مرینت می مسیره قبل از مردن اون می خوام که قاتل رو پیدا کنم.
لایلا:حتی ربات ها هم نتونستن اون رو پیدا کنن تو می خوای چکار بکنی.
آدرین:نمی دونم.
امیدوارم که از این پارت لذت برده باشین تا پارت بعد با لاک و کامنت هاتون بهم انرژی بدین😘😘