کلاس دردسر ساز ها پارت اول
سلام به همه ی دوستان. من بعد از مدت ها این داستان رو شروع کردم. این پارت آزمایشیه. امیدوارم لذت ببرید. راستی مهسا اگه میشه برای این داستان یک برچسب درست کن. برید ادامه.
(راوی)
همه تماشاگران با صدای بلند تشویق کردند و باعث شدند اعضای این کلاس که به دردسر ساز های مدرسه معروف بودند از کاری که انجام دادند احساس غرور کنند.
مرینت: بچه ها همتون بیایید جلو. من بدون حتی یکی از شما ها هم نمی تونستم این کار رو انجام بدم.
بچه های گروه همه به صحنه می آیند و همه حتی لونا که روی ویلچر است تعظیم کوتاهی میکنند.
و پرده ها در نهایت بسته می شوند.
[پشت صحنه]
مرینت و آدرین همون جا رو زمین می نشینند و یک صدا میگن: به خیر گذشت!
لونا پر انرژی و شاد میگه: بچه ها کارتون عالی بود!
لوکا : بالاخره تونستیم.
آلیا: آره. تونستیم.
نینو: از الان به بعد ما بچه خفن های مدرسه ایم!
جولیکا با شادی میگوید: آره.
مدیر: به همتون تبریک میگم. شک ندارم امسال مدرسه ی ما اول میشه.
بلا که برخی از خصوصیات شیکا رو یاد گرفته: ممنون آقا.
مدیر بیچاره یک سکته را رد میکند و بر میگردد: خواهش میکنم دیگه اینطوری ظاهر نشید خانوم الیزابت.
بلا: قول نمیدم.
اکثر بچه ها یک فکر در سر داشتند: آشنا کردن الیزابت با شیکا ایده ی بدی بود!