عشق هیجانی⚡️ پارت ۶ (قسمت اخر این فصل )
سلام تصمیم گرفتم فصلیش کنم تازه مسابقه هم داره
پس برو ادامه گوگولی :) 👇🏻
مرینت : این مهمونی گیج می زنه
آدرین :من که فکر نمی کنم ولی اون تابلو یه پیچش افتاده
مرینت :آدرین ؟ چرا خل شدی ؟! اینجا چه خبره ؟!
آلیا : مرینت بیا موکترون بخور به صورتت ویتامین w56 داره
مرینت : نه ممنون
گارسون: بفرما خانم شیر شکلاتی
مرینت : ممنون... آه نه مرسی من تشنم نیست
گارسون: بخورش
ذهن مرینت :مرینت تمرکز کن بخور بعد برو دستشویی و قورتش نده
مرینت: باشه ممنون
💦
ذهن مرینت: این مهمونی کاملا گیج میزنه انگار همه ی گارسون ها عجیبند
تیکی : مرینت چرا چشم ای تمام گارسون ها بنفشه ؟ یعنی شروری این کارو کرده ؟
مرینت :نمیدونم قایم شو تیکی همه اینجا این پاتریک خل شدن .
نینو :مرینت من دیر کردم چی شده ؟ چرا اینجا پر از پاتریکه ؟!
مرینت : نینو هر کار می کنی چیزی از اینجا نخور تو غدا هاشون یه چیزی هست که آدم ها را خل می کنه و مغزشون را از کار میندازه
نینو : مرینت ما باید از اینجا بریم بیرون اینجا کلا مشکل داره باید بریم بالا و ببینیم ایمی که بالای ساختمونه کیه
مرینت : ما با وجود اون نگه بان نمیتونم بریم ولی تو آشپز خونه ی اختیاری یه آسانسور هست که می ره بالا
نینو : تو برو من حواسم هست
مرینت به طرف آشپزخونه دوان دوان رفت
مرینت:خب اینجا نیست آهان اینه آه این که قفله
اون طرف ساختمان
نینو : آلیا میگم که میشه مبلیلت را بدی
...
نینو: آلیا آلیا... چرت سفت شدی هممم قلبت که هنوز می تپه پس یه مشکلی داری آدرین کوکو ... جولیکا میلن رز کسب هست آقای شهردار ؟! اینجا چخبره ؟
اون طرف تو آشپزخونه
مرینت: خب آه برو دیگه همم آهان از گیره مو استفاده می کنم آها باز شد خب بریم بالا
بعد از ترکیدن تو دود کش
مرینت آه بلاخره رسیدم هاه
ما الان از ابر ها هم بالا زدیم نمیتونم اینطوری باشم کسی اینجا نیست ؟ نه تیکی خال ها پدیدار وهو اینجا خیلی بالاست ولی پس آپارتمان همینجاست ما چطوری با ماشین اومدیم اینجا ؟!
ناشناس : ههههه خوشحالم می بینمت کله قرمز
ادامه دارد......
مسابقه : بنظرتون. ناشناس کیه ؟! برنده فن آرت همون را میگیره
لایک و کامنت فراموش نشه 💗💬