Revenge is over💋😉 p1

S.k S.k S.k · 1402/05/05 14:52 · خواندن 3 دقیقه

با سلام دوباره مشکل کاور داشت حل کردم حمایت کنید دوباره امروز اگه موقت نشه این پارت پارت دو رو هم میزارم برید ادامه مطلب


انتقام انتقام انتقام.....

انتقام دختر بچه معصومی که هیچ گناهی نکرده بود .  انتقامی که 15 سال در تک تک اجزای بدنم آن را حک کرده ام . 
انتقام قلب شکسته ام💔
.....................................................
صبح با صدای نوتیف گوشی از خواب بیدار شدم هنوز ساعت 6 صبح بود .
ساعت 8 ساعت شروع کاری شرکت بود ولی دیگه نخوابیدم و بیدار شدم تا کار های مربوطه رو که توی خونه داشتم انجام بدم و بعد به شرکت برم ،  بعد از خوردن صبحانه به اتاقم رفتم و آماده شدم.
یک شلوار پارچه ای پاگشاد سیاه ، تاپ سفید و کت قرمز رو با کفش پاشنه بلند به رنگ نود پوشیدم و راه افتادم .
نگاهی به ساعت انداختم ساعت دقیقا 8 بود مثل همیشه سر وقتی که قرار بود به شرکت برسم رسیدم.
بعد اینکه با همه کارکنان سلام و احوال پرسی کردم به اتاق کار ام رفتم .
ساعت 10 صبح :
( در اتاق زده شده ) 
مرینت : بفرمایید تو 
آلیا: سلام مری دوست خوشگل خودم چطوری؟

مرینت : سلام آلیا ممنون خوبم تو خوبی؟ 
کاری داشتی اومدی اینجا ؟

آلیا : نه کاری نداشتم فقط راه ام اینطرف ها افتاد گفتم یک سری هم به تو بزنم و برات قهوه آوردم مری جونم

مرینت : خوب کردی اومدی اما یادت باشه که اولا ما تو شرکت هستیم و لطفاً یادت نره بیرون از اتاق من رو مرینت صدا نزنی بیرون از اینجا من ويلسون هستم ، لیدی ویلسون 
دوما خودت می دونی که من از کوتاه شده اسمم خوشم نمیاد انقدر من رو مری صدا نزن😡😬

آلیا : حله مری جون😂

مرینت : آلیاااااااااا😤

آلیا: باشه ، باشه بابام لیدی ویلسون😑

آلیا : میای بریم یک کافه ای و اینا ؟

مرینت : نه کار دارم خیلی هم کار دارم

آلیا : بسه دیگه مرینت تا کی آخه هی کار کار اه نمیخوای دست برداری از انتقام ات نمیخوای دست برداری از کار کردن دیگه شرکت تو رتبه اول طراحی مد توی پاریس شده امسال هم که به احتمال زیاد تو سطح جهانی رتبه بیاره انتقام ات تکمیل نشد ؟

مرینت : انتقامم تازه شروع میشه تا وقتی آگراست ها آبروی خود شون رو از دست ندادند و ورشکست نشدند انتقامم تمومی نداره .

آلیا : مرینت ببین همه ی اگراست ها گناهی نکردن که تمام گناه تقصیر رابرت اگراست و بقیه که گناهی نکردن چرا تو انتقام ات  رو قراره از همه ی اونها بگیری این باعث میشه که بقیه صدمه ببینن لطفاً بیشتر فکر کن مرینت جان .
مرینت : برای بار هزارم لیدی ویلسون.
آلیا : چطور بین این همه حرف فقط مرینت رو شنیدی آخه ؟؟😂😂
( صدای نوتیف پیام به گوشی آلیا میاد خیلی سریع گوشیش رو چک میکنه و میگه )
آلیا : پس بهتره دیگه من برم کاری برام پیش اومده 
مرینت : کجا میری هنوز قهوه ات نخوردی 
آلیا : تو هر دوتاشو بخور عجله دارم خداحافظ .
مرینت : باشه خداحافظ😔

از زبان مرینت : 
بعد از چند ساعت کار کردن آلیا اومد کمی باهاش صحبت کردم و دوباره شروع به کار کردن کردم امروز ساعت 12جلسه داشتم قصد شرکت کردن نداشتم و به کارکنان شرکت واگذار کردم چون این جلسه مثل جلسه های قبلی جهت کسب سرمایه گذار بود و من حوصله همچنین جلسه ای رو نداشتم ساعت مچی رو نگاه کردم دقیقا 12 رو نشان می‌داد احتمالا جلسه کم کم داره شروع میشه بعد چند دقیقه خانم کلارا در اتاقم رو میزنه .
گفتم : بله بفرمایید
کلارا : لیدی ويلسون باید در این جلسه شرکت کنید جلسه خیلی مهمی هست 
گفتم: مگه قرار نبود این جلسه من نباشم خودت که میدونی من در جلساتی که جهت پیدا کردن سرمایه گذار شرکت هست مشارکت نمیکنم 
گفت : اما این مهمه خودتون تشریف بیارید و ببینید لطفا 
گفتم: باشه 
از جام بلند شدم و رفتم به سمت اتاق جلسه بعد اینکه وارد شدم با دیدین کسانی که در جلسه حضور داشتن پاهام سست شد و کم مونده بود غش کنم ....


امیدوارم خوشتون بیاد 
برای پارت بعدی شرط نداره ولی اگه حمایت کم باشه شرط میزارم😘

3400 کاراکتر