
مبادله ی عشق پارت 8(طولانی)

ادامه ی مطلب👇🏻
سلام بچه ها، من بعد از 3 هفته به وب اومدم تا ادامه ی این رمان و بنویسم، ببخشید اگه فعالیت نکردم اما از امروز روزی یه پارت میدم شما هم حمایت کنید تا من زود تر پارت بدم(متاسفانه این پارتو نوشته بودم اما به خاطر کاور مهسا موقتش کرد)
پارت 8 مبادله ی عشق
نهه نههه من نباید میزاشتم اینجوری شههه😭
مرینت تو دلش: یعنی اون منو یادش نمیاد؟ اگه منو نمیشناسه چرا میگه دوسم داره! داد زدم: اگه تو منو یادت نمیاد چرا ادعای دوست داشتن میکنییی هاا تو که اون گذشته ها رو یادت نمیاد دیگه چی از جون منن میخواییی چییییی چرا باید اینهمه مدت فقط از دور دوستت داشته باشم چرا نباید به خاطر مامانت نزدیک تو باشم چرا باید هر روز تو حسرت نگاه کردنت باشم چراااا آه آه آه مرینت تو دلش: چیزای دیگه ای هم میخواستم بگم ولی انقدر داد زده بودم گلوم درد گرفته بود آدرین: چی داری میگی تو؟ اون شبایی که تا صبح خوابم نبرد کجا بودی؟ شاید باورش برات سخت باشه ولی من... شب عروسی تو هههه (پوزخند زد) با مثلا بهترین دوستم داشتم خودکشی میکردم حتی نوک پشت بومم رفتم اما همون مادری که ازش بد میگی (تو دلش: نمیدونم چرا)منو نجات داد
مرینت: ادامه ی صحبتاشو گرفتم و گفتم: و همون مادر باعث شد بچش حافظشو از دست بده (اینجا مری پوزخند میزنه) هههه بدبخت اینکه تو منو یادت نمیاد همش تقصیر همون مادریه که داری ازش حرف میزنی، اینکه داشتی خودکشی میکردی هم تقصیر همون مادره اینکه بابات الان پیشت نیست اینکه منو تو از هم دوریممممم(این آخریارو با داد گفت)آدرین تو دلش: یعنی چی این داره چی میگه (یاد باباش میفته و گریش میگیره مرینت هم میفهمه که زیاده روی کرده و آروم بلند میشه و به سمت آدرین میره، همون حسرت های دوران دبیرستان... ولی ایندفه بهونه ای داشت تا کمی تو بغل آدرینش بره.
آروم رفت سمت عشقش و بغلش کرد، دم گوشش گفت: متاسفم... نمیخواس... اما آدرین فرصت نمیده و مرینت و میگیره تو بغلش و پیشونیشو میبوسه: تو نباید متاسف باشی، همین که پیشمی کافیه 😊چند ثانیه تو بغل هم بودن تا اینکه آدرین سر بحثو باز کرد و با صدای آرومی گفت: میتونی همه چیز رو برام توضیح بدی؟ مرینت: آره...
خب بچه ها این پارت رو طولانی تر دادم، برای پارت بعد 15 لایک و 10 کامنت