💙Blue eyes 2💙

𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 𝓐𝓭𝓻𝓲𝓷𝓪 · 1402/04/31 20:49 · خواندن 2 دقیقه

خانم بوستیه شروع کرد به گروه بندی بچه ها: میلن و ایوان، لایلا و الکس، فیلیکس و کاگامی، آلیا و نینو . . . 

نینو همون پسره بود که الیا ازش خوشش اومده بود برگشت و لبخندی دخترکشی به آلیا زد

به آلیا نیگا کردم که تا مرز غش رفته بود از خوشحالی چشمام رو تو کاسه چرخوندم و به بقیه ی گروه بندی ها گوش دادم ببینم با کدوم خلی می افتم: لوکا و کلویی، و اخرین گروه آدرین و مرینت همه جابه جا شید و کنار هم گروهیاتون بشینید . . . 

m: اومم الیا؟ آدرین کدومه؟ 

الیا پوزخندی زد و گف: همونی که جذاب نیس

m: چیییی؟ اخه من چه گناهی کردم؟ 

الیا رفت دو نیمکت جلوتر پیش نینو و ادرین میمون هم اومد پیش من نشست دستش رو سمتم دراز کرد و خیلی جذاب گف: سلام من آدرین اگرستم

خیلی سرد و خشک گفتم: سلام، مرینت دوپن چنگ

سرشو بهم نزدیک کرد و گفت: میدونم خیلی جذابم لازم نیس رسمی رفتار کنی 

عصبانی شدم و داد زدم: پرویه پر فیس و افاده کی گفته خیلی جذابی!؟ 

B: ادرین، مرینت مشکلی پیش اومده؟ 

m: نه خانوم

میخواستم بزنم لهش کنم اول خانوم بوستیه ر رو که منو ادرینو هم گروهی کرد، هم الیا که بهم پوزخند میزد، هم ادرین بیشعورو، هم خودمو که بین این اسکلا گیر افتاده بودم

ادرین♡

ایش دختره ی نچسب 😒 من به این خوبی!  ااز خداشم باشه من کنارشم 😑 

خانوم بوستیه یک کاغذ به هر گروه داد و گفت پروژه اولتون اینه که روی کاغذ نوشتم مال هر گروه با گروه دیگه فرق داره و باید حتما با هم گروهیتون انجام بدید

کاغذ رو باز کردم چشمام گرد شد و کاغذ رو به مرینت نشون دادم 

m: چیه مگه؟ 

a: این آقایی که باید درموردش تحقیق کنیم . . . 

خب بقیش فردا 😀😂💜