رمان عشق پنهان پارت ۱
سلام به همگی همون طور که قول دادم اومدم با پارت ۱ رمان عشق پنهان پس برید ادامه مطلب
مرینت : داشتم از اخرین ماموریتم به خونه میرفتم وارد مترو شدم و نشستم که کسی که بغل دستم بود کد سازمان رو گفت فرد ناشناس : ببخشید خانم میشه پاشید که نوه بشینه اخه جا نیست وقتی کد رو شنیدم پا شدم و به سمت سازمان رفتم قایمکی به سمت مخفی گاه رفتم و کد رو گفتم و وارد شدم وقتی وارد شدم الیا رو دیدم که به سمتم میومد و گفت که رییس کارم داره بعد به سمت اتاق رییس رفتم و در زدم بعد از اجازه ورود وارد اتاق شدم و از رییس (خانم تاباتا) پرسیدم که چیکارم داشته
گفتگوی مرینت و رییس:
مرینت: رییس کاری با من داشتید .
رییس: بله مامور دوپن چنگ ماموریت جدیدی برات دارم .
مرینت: خب بگید که به سریع ترین شکل ممکن تمومش کنم .
رییس: این کار زیاد طول میکشه و باید گروهی کار کنی .
مرینت: اما رییس من تکی کار می کنم نمی تونم گروهی کار کنم .
رییس: اما بی اما مامور دوپن چنگ باید با گروه INLC کار کنی .
از طرف راوی عزیزتون
مرینت وقتی اسم گروه INLC اومد یوهو نه دیگه شنید نه دیگه دید تا اینکه حس کرد خیس شده و با دیدن شخصی که خیسش کرد پاشد و کل حرصش رو سر اون خالی کرد که اون شخص گفت و......
این پارت رو زیاد سعی کردم بدم و چون کرم داشتم جای حساس قطع کردم تو کامنت ها بگید که چه کسی ممکن اون شخص باشه و اگه لایک و کامنت ها به بالای ۱۰ برسه پارت بعد رو زود میدم❤❤❤❤