دیدار دوباره پارت هفدهم🌚🔪

Luna Luna Luna · 1402/04/29 18:04 · خواندن 3 دقیقه

سلام به همه.ببخشید بابت اینهمه تاخیر من دستم روزی که میخواستم پارت بدم آسیب دید و نمیتونستم خیلی تایپ کنم.

باز هم عذرخواهم برین ادامه مطلب

پیام آدرین رو باز کردم.

-یادم رفت توی تماس بهت بگم ولی به پدر و مادرامون اطلاع دادم که تا هفته دیگه نامزد می‌کنیم و به پدر می‌سپارم خبرش رو رسمیم کنه !موافقی؟

بهت زده آهی کشیدم

آقا رفته همه کارا رو کرده بعد تازه میگه موافقی؟

اصن چجوری قبل من رفته و به پدر مادرم گفته ؟

براش فرستادم:

-موافقم باهات ممنونم.

و بالاخره رسیدم به پیام آلیا.

-زنگ بزن بهم همین الان!

هوففف باز چی شده؟

-الو؟....

-الو و کوفت الو و درد من باید از نینو بشنوم که آدرین دوست پسرته؟

فکم افتاد.

-چییییی؟چطوری...واستا ببینم نینو چیکاره شماست که خبر از اون بهت رسیده؟

یهو لحن محکمش از دست رفت و دستپاچه جواب داد:

-امممم.....نینو...من....

با جسارت و کله شقی تمام گفتم:

-دیدی آلیا خانم شما هم به من نگفتی نینو دوست پسرته!تنها نتیجه ای که میشه گرفت همینه!

پس بی حسابیم.

کلافه آهی کشید که نشون میداد درست حدس زدم و به هدفم رسیدم.

-باشه...باشه... قبول نمیخوام ناراحتت کنم ولی لینکی که برات میفرستم رو ببین.من باید برم فعلا.

-باشه فعلا.

قطع کردم و لینکی که گفته بود رو باز کردم.

با دیدن تیتر اون مقاله ناخداگاه دستم رو رو صورتم گذاشتم.

دیده شدن دختری با هویت نامعلوم کنار مدل آدرین آگراست.این خانم کیست؟

پایین رفتم و خوندم:

امروز هنگام عکاسی دختری کنار این مدل معروف دیده شده و به نظر میرسد رابطه صمیمی ای دارند.رابطه دقیق آنها هنوز مشخص نیست و....

دیگه نخوندم و خیره شدم به عکسی که توی مقاله بود...

آدرین روی صندلی نشسته بود و دختری قد بلند و خوشگل با موهای طلایی و چشم های آهویی کنارش ایستاده بود و دستش روی شونه های آدرین بود.

صدای تکه تکه شدن قلبم رو شنیدم...

کلافه از سایت اومدم بیرون و با چشم های خیسم پیام جدید آلیا رو خوندم.

-میدونم به چی فکر میکنی ولی نینو بهم گفت اون خواهرشه.قضیه کامل رو میتونی از خود آدرین بپرسی!

احساس کردم چشمام برق زد و تصمیم گرفتم همین الان برم اونجا

سریع شلوار جین و کراپ مشکیم رو پوشیدم.موهام رو دم اسبی بالا بستم و مانتوی آبی رنگی روی کراپم پوشیدم و جلوش رو باز گذاشتم.رفتم جلوی آینه و آرایش ملایمی کردم و یه رژ قرمز هم زدم.

عینک آفتابی م و کیفم رو برداشتم و از کیفم سوییچ رو در آوردم

عینکم رو زدم و ماشین رو روشن کردم و با یادآوری اون عکس یادم اومد اونجا کجاست.

پامو روی گاز گذاشتم و راه افتادم.

_______________

2425 کاراکتر.

ازتون میخوام این پارت بترکونین و ۲۵ تا کامنت بذارین!

منتظر پارت بعد باشین.