خون آشام زندگی من p2

𝘑𝘦𝘦𝘯𝘢 𝘑𝘦𝘦𝘯𝘢 𝘑𝘦𝘦𝘯𝘢 · 1402/04/29 16:53 · خواندن 1 دقیقه

اینم از پارت دو امیدوارم خوشتون اومده باشه💙

_______________________________________________

کارا: مرینت پرنس لوکا کارت داره ..... مرینتتتت

از زبان مرینت.

یهو با صدای کارا که داشت داد میزد به خودم اومدم 

مرینت: چیه کارا چته 

کارا : چند بار صدات کنم پرنس لوکا کارت داره.باز دوباره داری به انتقام فکر میکنی ؟

مرینت: نه بابا  من اصلا فکر انتقام تو سرم نیست 

(راوی)

مرینت داشت دروغ میگفت اون همیشه به انتقام فکر میکنه و پرنس لوکا هم با اون نقشه ی انتقام رو میکشه 

از زبان مرینت..

را افتادم به  سمت اتاق پرنس لوکا در زدم و وارد اتاق شدم 

لوکا: بلاخره  اومدی مرینت 

مرینت: بله پرنس لوکا 

لوکا: من یه  نقشه هایی دارم برای انتقام 

مرینت :چه قدر خوب 

لوکا : تو به حالت بدبختی به قصر میری ودل اونا رو به رحم میاری و بعد از چند روز به ما علامت میدی ودر قصر رو باز میکنی و ما حمله میکنیم. فقط مراقب باش از خونت نخورن

مرینت: چه نقشه ی خوبی فقط چجوری از خونم نخورنن

لوکا : بهشون بگو سرطان خون دارم اونوقت نمی خورن

پایان پارت 

برای پارت بعد ۱۰ لایک ۱۵ کامنت

ببخشید کم بود❤️💙