زندگی ادرین و کلویی (پارت دوم)
من با پارت دیگه اومدم و قراره طو لانی باشه
شروع
(اززبان ادرین)
من رفتم با بچه ها بازی کردم قایم موشک بازی کردم و بعدش، لگو بازی و.... تااینکه خسته شدم و کلویی داد زد
غذا حاضره!!!
و بچه و من دویدیم
یام یام یام غذای مورد علاقه ام ماکارونی😋
و بچه ها زود زود غذا شون رو خوردن و رفتن
و من کلویی رابط مسائلی حرف زدیم و دیدم کلویی رفت سمت وسایل ارایش و شروع کرد به ارایش کردن 💄
و ناخن هاش رو سوهان کشید و لاک زد 💅
و رفت و با گوشی بازی کرد منم رفتم که کمی با گوشی سر و کله بزنم📱
نیم ساعت بعد....
و دیدم بچه ها دارن میان و خودشون رو لوس میکنن و میگن بابایییییی برامون کیت کت بخر کلویی داد زد نه بچه ها تازه ناهار خوردین چه خبره تونه
گفتم بذار بخرم بعدا میخورن🙃
کلویی با زور قبول کرد رفتیم بیرون و کیت کت و خوراکی خریدیم
و بچه دست من رو کشیدن بردن اتاق گفتن با ما بازی کنننن
گفتم نه خستم نمیشه
گفتن نه بازی کنننن🥺🥺
گفتم باشه و بازی های قبلی رو انجام دادم و بچه ها کیت کتشون رو خوردن
۵ساعت بعد
وقت خواب بچه ها بخوابید بچه ها ۵ دقیقه ای خوابیدن رفتیم با کلویی تو اتاق و رو تخت... 🔞🔞✖️✖️😶(منحرفی)
صبح شد
پاشو دیم لباسا مون رو پوشیدیم و بچه ها رو بیدار کردیم که برن مدرسه و.......
پایان پارت دوم
پارت بعدی بعد ۱۲ کامنت و ۱۵ لایک