زندگی ادرین و کلویی (پارت دوم)

❤🖤zoha🖤❤ ❤🖤zoha🖤❤ ❤🖤zoha🖤❤ · 1402/04/26 20:42 · خواندن 1 دقیقه

من با پارت دیگه اومدم و قراره طو لانی باشه 

شروع 

(اززبان ادرین) 

من رفتم با بچه ها بازی کردم قایم موشک بازی کردم و بعدش، لگو بازی و.... تااینکه خسته شدم و کلویی داد زد 

غذا حاضره!!! 

و بچه و من دویدیم 

یام یام یام غذای مورد علاقه ام ماکارونی😋

و بچه ها زود زود غذا شون رو خوردن و رفتن 

و من کلویی رابط مسائلی حرف زدیم و دیدم کلویی رفت سمت وسایل ارایش و شروع کرد به ارایش کردن 💄

و ناخن هاش رو سوهان کشید و لاک زد 💅

و رفت و با گوشی بازی کرد منم رفتم که کمی با گوشی سر و کله بزنم📱

نیم ساعت بعد.... 

و دیدم بچه ها دارن میان و خودشون رو لوس میکنن و میگن بابایییییی برامون کیت کت بخر کلویی داد زد نه بچه ها تازه ناهار خوردین چه خبره تونه

گفتم بذار بخرم بعدا میخورن🙃

کلویی با زور قبول کرد رفتیم بیرون و کیت کت و خوراکی خریدیم 

و بچه دست من رو کشیدن بردن اتاق گفتن با ما بازی کنننن

گفتم نه خستم نمیشه

گفتن نه بازی کنننن🥺🥺

گفتم باشه و بازی های قبلی رو انجام دادم و بچه ها کیت کتشون رو خوردن 

۵ساعت بعد 

وقت خواب بچه ها بخوابید بچه ها ۵ دقیقه ای خوابیدن رفتیم با کلویی تو اتاق و رو تخت... 🔞🔞✖️✖️😶(منحرفی) 

صبح شد 

پاشو دیم لباسا مون رو پوشیدیم و بچه ها رو بیدار کردیم که برن مدرسه و....... 

پایان پارت دوم

پارت بعدی بعد ۱۲ کامنت و ۱۵ لایک