زندگی ادرین و کلویی (پارت1)
سلام من نویسنده ی جدیدم میخام اولین کارم رو با یک داستلن شروع کنم امیدوارم خوشتون بیاد❤❤
ببخشید اگه کم بود
بریم شروع کنیم
کلویی: اه... ادرین بیا با این بچه ها بازی کن اینا تو دست و پامن
ادرین: باشه... بچه ها بیاید بریم بیرون پارک
ب: باشههههههه
ا: کلویی عزیزم زود برمیگردیم
ک: بای بای
۱ ساعت بعد
ک: سلام عزیزم چقدر دیر کردی
ادرین: ببخشید بچه ها دست نمیکشیدن
ک: اشکال نداره
بچه ها: سلام مامان غذا اماده نیست من گشنمه
ک: نه بچه ها هنوز مونده که اماده بشه
ب: باشه مامان... ما میریم بازی کنیمممم
۲ ثانیه بعد
یکی از ب:(با گریه) مامانننن خواهرم اسباب بازین رو گرفته نمیده
ک: اههههه ادرین بیا به این بچه ها جواب بده من دستام و صدام خراب میشه بیااااا
ادرین اومد...
پایان پارت ۱
ببخشید که خیلی مسخره بود
🖐🏻🖐🏻🖐🏻