وبلاگ لیدی باگ

پارت ۳ 

بپرین ادامه 

سلام سلام همونطور که قول دادم اون پارت کوتاه بود ولی قرار بود بلند باشه برای همین اومدم با یک پارت دیگه . که جبران شه . راستی بابت کاور زحمت کشیدم حمایت فراموش نشه . 😘😘

.

.

.

. 

به سمتش دویدم . داشتیم از پله ها بالا میرفتیم که یهو جهت پله ها عوض شد مش حرکت می‌کرد خیلی های دیگه مثل هم مثل یک صف پشت و جلومون وایستاده بودن ولی انگار براشون عادی یا حتی ومثل یک روال بود انقدر تکون خورد که یو افتادم یکی سریع به سمتم اومد و دستمو گرفت . _ حالت خوبه ؟ + اوهوم اره ممنون . _ خواهش میکنم . تازه واردی ؟ + آره خیلی ضایع رفتار میکنم 😶؟ _ نه فقط برای این گفتم چون کسای تازه وارد اولین بار عادیه سرشون گیج بره ولی عادت میکنی . راستی اسمت چیه ؟ + م م مرینت . _ چه اسم قشنگلی منم ..... ( بعدا میفهمین ) هستم . + خوشبختم خب من باید برم فعلا ! + باشه فعلا بای . قدمو بلند کردم تا بتونم اون موجوده رو پیدا کنم و بالاخره پیداش کردم و خودمو رسوندم بهش ، بهش رسیدیم به یک سالن باریک و کوچیک یهو دیدم تابلو ها حرف میزنن و یهو یک شبح از کنارم رد شد واقعا وحشتناک بود . خیلی ترسیدم _ دیگه رسیدیم . همچنان که از ترس می لرزیدم وارد اتاقکی شدم ..... پایان

این پارت واقعا طولانی بود و تازه امشب ۲ پارت دادم پس کلی لایک و کامنت میخوام . 😍💞💫

راستی من معمولا شرط نمیزارم ولی لطفا حمایت کنین تا مجبور نشم شرط بزارم 😘😘