وبلاگ لیدی باگ

... 

 آدرین : مرینت رفت زیر میز و بعدش لایلا اومد تو همین که قیافشو دیدم می خواستم بزنم زیره خنده 

لایلا : سلام نمی خوای چیزی بگی؟ 

آدرین: مگه بهت نگفتم اینجا نیای من همین جوری به زور تحملت می کنم بعد حالا اومدی اینجا 

لایلا با عشوه : خب مگه چه اشکالی داره اومدم شرکت شوهر آیندم

آدرین : برو بابا تو هم دلت خوشه ها

مرینت : یواشکی قیافه لایلا رو دیدم یعنی قیافش از هرچی فیلم ترسناکه بدتره، ولی واقعا آدرین اینو چطور تحمل می کنه داشتم با خودم لایلا رو مسخره می کردم که پام خورد به یه چیزی و افتاد الان فکر کنم بدبخت شدم

آدرین : مرینت پاش خورد به یه چیزی افتاد الان اگه لایلا ببینتش بدبخت می شیم

لایلا : اون پشت چیه 

آدرین : هیچی 

لایلا : پس صدای چی بود؟ 

آدرین : ولش کن حالا تو برای چی اومدی اینجا

لایلا : می دونستم اون پشت یه چیزی هست که نمی خواد بهم بگه ولی می دونم باید چیکار کنم که بفهمم اون پشت چیه

لایلا : اومدم بگم که کی می خوایم ازدواج کنیم 

آدرین : هیچ وقت 

لایلا : ولی تو که نمی خوای اتفاقی برای مرینت بی یوفته؟ 

آدرین : تو نمی تونی کاری کنی 

لایلا : می دونی که می تونم 

آدرین : فهمیدم باید چیکار کنم که زودتر از لایلا خلاص بشم باید بهش بگم که آخره هفته ازدواج کنیم ولی قبل از آخره هفته میرم به پلیس لوش میدم و همه مدرکایی که ازش دارم رو نشون میدم

آدرین : باشه آره من نمی تونم کاری کنم پس 

لایلا : پس چی؟ 

آدرین: بیا آخر هفته ازدواج کنیم 

لایلا : مشکوک می زنی ولی اگه فکری تو سرته بیرونش کن 

آدرین : چه فکری من هیچ فکری ندارم چون نمی خوام مرینت بمیره و حالا اگه کاری نداری نمی خوای بری 

لایلا : چرا برم؟ 

آدرین با کلافگی: چون من یه عالمه کار دارم و تو حواسم رو پرت می کنی حالا می تونی بری 

لایلا : باشه پس من میرم ، وقتی رفتم بیرون برای اینکه بفهمم کی پشت میزش بوده رفتم پیشه منشی 

لایلا : امم سلام

منشی : سلام می تونم کمکتون کنم 

لایلا : میشه لطفا بگین قبل از اینکه من برم تو اتاق مدیر شرکت قبل از من چه کسی رفت 

منشی : قبل از شما یه دختر رفت ( منشی خنگ  ) 

لایلا : می تونی بگی چه شکلی بود 

منشی : موها و چشماش آبی بود قدش تقریبا 170 بود و تا اونجایی که می دونم بهترین طراح مد پاریس بود 

لایلا : حدس می زدم مرینت باشه برای همین عکس مرینت رو بهش نشون دادم 

لایلا : این بودش؟؟ 

منشی : آره همینه بهترین طراح مد پاریس

لایلا : وقتی فهمیدم مرینت بوده رفتم دمه در اتاق آدرین اگه همه نقشه هام خراب شده باشه چی، آروم لای درو باز کردم دیدم آدرین مرینت رو بغل کرده و داره بهش یه چیزی میگه که درست نمی دونم چی میگه نرفتم تو ولی یه عکس ازشون تو این حالت گرفتم که بتونم آدرین رو تحدید کنم و بعد رفتم

............. 

مرینت : یعنی آخره هفته همه چی تموم میشه؟ 

آدرین : آره همه چی و تو دوباره مال خودم میشی برای همیشه 

مرینت : ولی اگه لایلا برگرده چی

آدرین : هیچ اتفاقی نمی یوفته اون دیگه نمی تونه کاری کنه my Lady 

مرینت : بعد از تموم شدن حرفش گونشو بوسیدم

پارت بعد 22 لایک و 18 کامنت 

ممنون که خوندید 🥰