رمان عشق یا هوس p6
اینم پارتی که منتظرش بودید
آدرین: آروم دکمه های لباسش رو باز کردم و با ولع میبوسیدمش......انداختمش رو تخت و خودمم تی شرتم رو در آوردم که با چشمای گرد نگام کرد و گونه هایش داشتن منفجر میشدم از خجالت
مرینت: داشت با ولع میبوسید منو و دکمه های لباسم رو داشت باز میکرد و انداخت من رو روی تخت و تی شرتش رو در آورد و بدن ورزشیش معلوم شد...داشتم از خجالت آب میشدم که روم خیمه زد و شروع کرد به در آوردن لباسم.....
آدرین: لباسش رو از تنش در آوردم و بدنش سفیدش معلوم شد...... روش خیمه زدم و آروم میبوسیدمش و رفتم سراغ شلوارش.....میخواستم شلوارش رو در بیارم که گفت: درش نیار....
آدرین: چرا؟!!!
مرینت: من که عاشقت نیستم که....اینو که گفتم چشماش گرد شد
آدرین: با حرفی که زد گفتم: پس چرا الان داشتی همراهیم میکردی
مرینت: الان مستی و یادت میره چکار کردی
آدرین: من مست باشم؟!!!...اونایی که دیدی خوردم آب بود....اینا همش برنامه ریزی شده بود....تا تو رو عاشق خودم کنم
مرینت: اون وقت شدم؟!!!
آدرین: میشی اما بعد از یک ساعت دیگه
مرینت: عمرا بزارم....سریع با یه حرکت از زیرش اومدم بیرون و دویدم سمت در که یادم افتاد قفلش کرده
آدرین: جایی تشریف میبردید؟؟...دویدم سمتش و بغلش کردم و به خودم چسبوندمش و گفتم: توروخدا عاشقم باش.....مثل دفعه قبل
مرینت: دلم می سوخت براش.....تا قبل از اینکه منو ببره...من که پیش الیا و نینو بودم...نینیو میگفت: آدرین از موقعی که رفتی وضع روحیش به شدت خرابه و مدام مشروب میخوره....کاش میشد ببخشیش.....وقتی اینا یادم اومد همینطور که آدرین سرش رو گذاشته بود رو سرم با خودم فکر کردم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یکم دیگه برو پایین...قراره جالب بشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرینت: آدرین
آدرین: همینطور که سرم روی سرش بود گفتم: جانم❤️
مرینت: یه دقیقه منو نگاه کن
آدرین: برای چی؟! ....تو که گفتی عاشقم نیستی
مرینت: توروخدا....یه دقیقه یه نگام کن
آدرین: سرم رو آروم آوردم بالا.....که یه اتفاق غیر منتظره رخ داد
مرینت: با خودم فکر کردم و..................
فلش بک خیلی خیلی خیلی خیلی کوتاه( قبل از اینکه بهش بگه)
دوران دبیرستان
آدرین: دوستت دارم
مرینت: با حرفی که زد دلم میخواست بال در بیارم......سرم رو بردم جلو و اونم سرش رو آورد جلو و همو بوسیدیم....این اولین بوسه مون بود......که بعد از چند ثانیه باهم گفتیم: دوستت دارم ❤️❤️❤️
پایان فلش بک
مرینت: گفتم من که عاشقش بودم.....پس بزار یه فرصت دیگه به هر دومون بدیم
مرینت: سرش رو آورد بالا .....منم لبم رو محکم گذاشتم روی لبش و دستم رو روی صورتش گذاشتم......
آدرسن: شوکه شده بودم ....اما بعد از چند ثانیه شروع به بوسیدنش کردم و آروم همینطور که میبوسیدمش
گذاشتمش روی تخت و بوسیدنمون که تموم شد....با تعجب گفتم: چی شد؟!
مرینت: امممم......دوست دارم❤️❤️❤️
آدرین: این که الکی نیس.....دستم رو پنجیر گرفتم و دیدم خواب نیستم.....بهش گفتم: اگر الکی باشه ....این دفعه دیگه میمیرم
مرینت: آروم بینیم رو به بینیش چسبوندم گفتم: این واقعیه....
آدرین: سریع روش خیمه زدم و با عشق نگاش کردم که سرش رو به معنی بله تکون داد....آروم شلوارش رو در آوردم اما گفت: بزار بعد عروسی....بیا فعلا با هم باشیم اما همینطوری هم خوبه
آدرین: نوک بینیش رو بوسیدمو گفتم: باشه ...
یهو یه صدایی اومد
آدرین: چی بود؟!
مرینت: خب گشنمه
آدرین: الان به پایین زنگ میزنم یه برگر میگیرم با هم میخوریم
مرینت: دوتا بگیر
آدرین: خندیدم و گفتم: باشه......زنگ زدم و وقتی تموم شد رفتم کنارش رو دراز کشیدم و بغلش کردم که سرخ شد.....گفتم: چی شد؟!....چرا دوباره مثل گوجه شدی؟!....خجالت میکشی
مرینت: آروم سرم رو تکون دادم
آدرین: خجالت نکش....تو الان پیش منی.....نباید از من که خجالت بکشی......آروم نگاش کردم....اونم شروع به نگاه کردنم کرد ...آروم انگشت دستمو رو نوازش بار روی صورتش کشیدم و اومدم ببوسمش که در به صدا در اومد
آدرین: تف تو این شانس....گفتم: بلهههه؟؟
گارسون: غذاتون رو آوردم
آدرین: صبر کن.......به مرینت گفتم: برو زیر
پتو....نمیخوام کسی ببینت
مرینت: به حرفش گوش کردم و رفتم زیر پتو.....بعد از چند ثانیه گفت: بیا بیرون ...غذا بخوریم......سریع اومدم بیرون و اومدم از دستش برگر رو بگیرم که گفت: او لالا....گفتم؛ چرا نمیدی؟!...بدش دیگه
آدرین: با هم میخوریم...سریع رفتم روی تخت و سینی رو گذاشتم روی پام و برگر رو در آوردم و یه گاز ازش زدم....که گفت: برگر منم بده دیگه......
مرینت: دیدم برگری که گاز زده بود رو جلوم گرفت و گفت: ازش گاز بزن....گفتم: چرا ...اون که دهنیه.....گفت: خوشمزه تر میشه...اونم وقتی گاز منه.....مجبور بودم گاز بزنم...پس از روی جایی که گاز زده بود گاز زدم ......
مرینت: وقتی گاز زدم و شروع کردم به خوردن .....خیلی خوشمزه بود......راست میگفت .....
آدرین:.........
من برم تو افق محو شم که الان با شمشیر حمله میکنید
راستی ....برای بعدی 20 تا به بالا