رمان شروعی جدید در زندگی

🍉 watermelon 🍉 🍉 watermelon 🍉 🍉 watermelon 🍉 · 1402/04/14 00:57 · خواندن 2 دقیقه

پارت ۱۴ رمان عاشقتم و عاشقت خواهم ماند ادامه نداره😭

از زبان آدرین

 بعد از مهمونی خونه مرینت رفتم رفتم خونه و روی تختم دراز کشیدم 

 به فکر مرینت بودم که همینجور خوابم برد 

صبح که بلند شدم دیدم ساعت ۷:۳۰ خدا را شکر 

قرار بود ساعت قرار بود ساعت ۹ برم خونه مرینت دنبالش 

ناتالی رو صدا زدم 

آدرین: ناتالی 

ناتالی: بله

 آدرین: میشه خواهش کنم چمدونم رو بیاری؟ 

 ناتالی چشمی میگه و میره چمدون آدرینو میاره

 آدرین لباس خوشگلامو توی چمدون گذاشتم (بچه‌ام می‌خواد دلبری کنه/ هیستا حرف نزن اصلا برو ببینم تو اتاق من چیکار می‌کنی باشه خودت خواستی )

« از زبون مرینت» 

بعد از اینکه آدرین و مادر پدرش از خونمون رفتن 

 رفتم لباسامو درآوردم و روی تخت خوابیدم

 توی این فکر بودم که ویلاشون چه شکلیه؟ تو همین فکر بودم که خوابم برد 

صبح که بلند شدم دیدم ساعت ۸ برای همین سریع بلند شدم و دست صورتمو شستم صبحونمو خوردم 

 رفتم بالا چمدون خوشگلی که خودم تزیینش کرده بودم و رنگ صورتی بود رو برداشتم و لباسامو توش گذاشتم از هر رنگ یه لباس گذاشتم توی چمدون 

 به ساعت نگاه کردم دیدم ساعت ۸:۳۰ه یا خدا فقط نیم ساعت وقت داشتم تا سریع بلند شدم و آرایش کردم و لباسو پوشیدم

لباسم

 https://s8.uupload.ir/files/top-dress-model-for-girls-5_datd.jpg

 یهو مامانم صدام زد: 

 مامان: مرینت آماده‌ای؟

 مرینت: بله مامان شما حاضرین؟

 مامان آره ما حاضریم

 من: چمدوناتونو بستین؟ مامان: آره دخترم بستیم

 به ساعت نگاه کردم ساعت ۹ بود و دیدم گوشیم داره زنگ می‌خوره آدرین بود 

رفتم پایین و وسایلامو گذاشتم جلوی در رفتم بالا و در خونه رو بستم 

 اومدم پایین سوار ماشین شدم

( مرینت با آدرین رفت گابریل با امیلی و سابینم با تام)

 آدرین: چرا اینقدر ساکتی

 من: خوابم میاد

 آدرین: تا فرودگاه راهی نیست بیدار باش و توی هواپیما بخواب

من: باشه فقط یه چیزی 

آدرین: جونم؟

من: میشه خواهش کنم صدای ضبطتو زیاد کنی آخه من عادت دارم توی ماشین آهنگ گوش بدم 

آدرین: آره آره حتماً فکر کردم تو بدت میاد 

آدرین آهنگو گذاشت دقیقاً همون آهنگی بود که خیلی دوسش داشتم برای همین احساساتی شدم و یه قطره اشک از کنار چشمم اومد آدرین خوبی الان آهنگو عوض می‌کنم من چیزی نیست خوبم رفتیم تو فرودگاه و سوار هواپیمای شخصیشون شدیم......