new world 🌍p17

𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 · 1402/04/11 14:02 · خواندن 1 دقیقه

 

امیلی : داشتم فکر می کردم چطوری عجوزه رو اذیت کنم ( عجوزه لقبی که امیلی برای لایلا گذاشته) برای همین یه فکری به ذهنم رسید 

امیلی : عزیزم تو زندگی مشترک با آدرین، آدرین باید بدونه تو به چی حساسیت داری پس نمی خوای بگی به چی حساسیت داری

آیریس با لوس بازی: من به فلفل سیاه حساسیت دارم

امیلی : آهان پس باید حواست باشه من برم ببینم غذا آمادس 

امیلی : رفتم تو آشپز خونه و شیشه فلفل سیاهو خالی کردن تو غذا و سریع برای خودم و آدرین همون غذارو بدون فلفل درست کردم 

آدرین: نمی خواستم پیش آیریس بمونم برای همین رفتم پیش مامانم دیدم داره شیشه فلفل سیاهو خالی می کنه تو غذا 

آدرین : مامان داری چیکار می کنی چرا صدام نزدی خودم بیام خالی کنم یه شیشه دیگه هم بریز بیشتر حال میده 

امیلی : تا الان 4 تا شیشه ریختم تو بیا پنجمی رو بریز 

آدرین : باشه رفتم و شیشه فلفلو تا آخر خالی کردم تو غذا و بعد سریع از آشپز خونه رفتیم بیرون

آیریس : چرا همتون رفتین من اینجا حوصلم سر رفت

آدرین : ما فقط دو دقیقه رفتیم تو آشپز خونه و اومدیم

آیریس : آدرین تو چرا رفتی تو آشپز خونه

آدرین : تشنم بود رفتم آب بخورم برای آب خوردنم باید از تو اجازه بگیرم همین جوری هم نمی تونم تحملت کنم

برای پارت بعد 13 لایک و 17 کامنت

ببخشید کم بود