آرزو بودن با تو🫧p6

𝙈𝙚𝙝𝙧𝙨𝙖 𝙈𝙚𝙝𝙧𝙨𝙖 𝙈𝙚𝙝𝙧𝙨𝙖 · 1402/04/10 11:19 · خواندن 2 دقیقه

بچه ها من مسافرتم و پارت ندادم الان تو ماشینم

از زبان مرینت 

سوار ماشین شدیم و راه افتادیم و میخواستم به الکس زنگ بزنم. که دیدم گوشیم نیست 

مکالمه

من:آدرین گوشیتو میدی 

آدرین:عشقم تو کیفمه بردار.

من:ممنون خب زنگ بزنم الو الو الکس خوبی نگران شدم 

الکس:من باید نگران باشم نه تو الان کجایی چرا گوشیتو نبوردی کجایی مرینت باید آماده بشی 

من:گوشیمو جا گذاشتم و من آمادم شدم که الان از عکاسی میایم الان بیا تالار عروسی 

گوشی:بوق بوق (یعنی گوشی قطع شده)

من:آدرین خیلی ترافیکه دیر می‌رسیم 

آدرین:خب چیکار کنم نفسم دیر می‌رسیم 

من:باشه

۱ساعت بعد از زبان مرینت 

بلاخره رسیدیم وارد تالار عروسی شدیم و آدرین دستم را گرفت و همه سرمون گل برگ ریختن .

۴ساعت بعد از زبان مرینت 

واییییییییییی خیلی رقصیدیم و الان وقت رقص دختر پسرا بود و دونبال الکس بودم که دیدم آدرین داره میاد دونبالم

آدرین:مرینت مرینت کجا میری

من:میخوام ببینم الکس با کی میرقصه 

دیدم با کاگامی هست داره مرقصه😨

آدرین دستم را گرفت و از آنجا دورم کرد:مری آروم باش

من:چجوری میتونم آروم باشم دارم میمیرم 

۲ساعت بعد از زبان مرینت 

همه مهمان ها رفتم و منو آدرین الکس کاگامی بودیم

از تالار عروسی بیرون آمدیم و با الکس و آدرین صحبت میکنم که کاگامی از تالار اومد بیرون آمد الکس دست کاگامی رو گرفت و....

آدرین:باشه دیگه بریم

دستم را گرفت و بنو برد تو ماشین

آدرین:عشقم آروم باش بریم خونه 

رسیدیم خونه ولی خیلی بزرگ بود و انگار قصر بود پیاده شدیم و وارد خانه شدیم واییییییییییی خیلی بزرگ بود 

آدرین:خب این خونه ایه که نفس من در آن زندگ میکنه

پریدم بغل آدرین و از بغلش بیرون آمدم و...

من:عشقم اتاق من کجاست

آدرین:بیا دنبالم ............. اینه

وارد شدم خیلی بزرگ بود بعد در کمدو باز کردم کلی لباس بود و همش زایزم بود 

لباس عروس را در آوردم و لبای خواب پوشیدم آمدم پایین و رو مبل نشستم............................. 

 آدرین: مری میگم........................... 

 

 

ِ