زندگی خنده دار مرینت

ALMAS🌜✨ ALMAS🌜✨ ALMAS🌜✨ · 1402/04/09 00:08 · خواندن 3 دقیقه

پارت دوم،فصل دوم

سلام خوشگلا چطورین؟اومدم با پارت دوم از داستان زندگی خنده دار مرینت امیدوارم خوشتون بیاد اما باز هم تاکید میکنم لطفاً لطفاً پایین دوازده سال این داستان رو نخونن.چون مناسب سنشون نیست و از کلماتی به کار برده میشه که در شعن و منزلت اونها نیست منظورم اینکه از کلماتی که به کار برده میشه ممکنه بدشون بیاد و اون رو به خودشون ربط بدن بعد اینکه اگر داستان های من رو دوست ندارین نخونین و نظر هم ندید چون واقعاً نویسنده ناراحت میشه و دیگه ممکنه داستان ننویسه با عرض پوزش که هم پارت رو دیر گذاشتم هم زیاد حرف زدم برید ادامه.....

#خانه ی مرینت،ساعت هفت عصر،راوی داستان(خود نویسنده).

بچه ها اگر بدونید تو خونه ی مرینت چه خبره بچه ها همه جا رو اسباب بازی ریختن و تو رختخواب آدرین و مرینت شاریدن (🤦😂😐). وجدانا کلاس پنجمن خجالت هم نمیکشن.

آدرین:آخیش تموم شد این روز هم.

و رو همونجایی که بچه ها شاریدن خوابید وااااااااااای.

آدرین:چرا اینجا خیسه؟بزار بو کنم.(😐 خاک تو سرت،حیفه مرینت که زنت شد ).

آدرین:اوووووف چه بوی گندی میده.بوی جیشه.مرینتتتتتتتت.

مرینت:مرینتو درد،مرینتو کوفت چته دارم شیرینی درست میکنم.مهمون میاد.

آدرین:خدایا به دادمون برس.مرینت بچه هاااااا.

مرینت:چه مرگشونه؟

آدرین:رو تخت هر دومونو شاریدن.

مرینت:بله؟

آدرین:مگه خری؟میگم رو تختمون شاریدن،یعنی جیش کردن.

مرینت:اولا خودت خری و اون بچه های نکبتی،دویما خودم میام واسشون دنی و مانی کارتون دارمممممممم.

آدرین:دویما؟مگه تو شاهزاده نیستی چرا مث بی سوادا حرف میزنی؟میخوای بچه ها رو چیکار کنی؟

مرینت:حرف نزن و برو اون کفگیر داغ و در قابلمه و شیلنگ و چسب و بیار کار دارم!

آدرین:جاااااااااان؟!چسب؟شیلنگ؟کفگیر داغ؟در قابلمه؟

مرینت:چقد سوالای چرت میپرسی نمی‌خوای که خودتم به سرنوشت اونا دچار کنم؟!

آدرین:نه بابا غلط کردم،میارم.

آدرین همشونو آورد و مرینت اول اونا رو به ستون چسبوند و دامنشو به کمر بست.بعد با شیلنگ، کفگیر داغ رو بهشون چسبوند و با در قابلمه به سرشون کوبید!

وای چه اوضاعی!بهتره بریم.

#همان وقت در خانه ی آلیس.

آلیس داشت برنامه ی آشپزی توی تلویزیون رو میدید و لوکا به رادیو که توش ورزش آموزش میداد گوش میکرد.

آلیس:لوکا تو که دستت تنده،بیا این چیزایی که میگه رو بنویس رو کاغذ.

لوکا:باشه.

بعد از نوشتن....آلیس روی کاغذ را خواند.

اول روی بدنتان کمی روغن داغ بمالید.بعد خودتان را به چهار قطعه ی مساوی تقسیم کنید و پاهایتان را روی آتش روی غذا بگیرید و خوب سرخش کنید.بعد سرتان را توی فر بگذارید و درب آن را محکم ببندید و نگذارید نفس آن بیرون بیاید.بعد سر بریانی و پای خودتان را ببرید و نوش جان کنید.

اوه اوه،چه اوضاعی شد!ببینیم این غذا چه غذایی میشه؟!ممکنه شور یا ترش یا شیرین یا ملس یا هرجور دیگه ای باشه نباید قضاوت کرد.

خب این از پارت دومش امیدوارم خوشتون بیاد ببخشید دیگه اگه کمه چون الان مهمون داریم.

بای خوشگلا🤤💖🤗