
باگ یا عشق 🖤

سیلام قشنگا نتونستم سعت دو بزارم و کاور واقعا نمیشه درس نمیشههه برو ادامه
مری
با حرفی که یارو بهم زد گوشیو قط کردم و بقیه گفتن
مری چی شده
من : هیچی بعدا میگم
ادرین
همه رفتیم بخوابیم مرینت اومد گوشیشو از میز بقل تخت من و زیر تخت خودش برداره که پاش پیچخوردو افتاد رو من لبامون خورد به هم
بریم از زبان بنده
مرینت سری بلند میشه دهنشو میشوره و گوشیشو برمیداره میره رو تخت و میخوابه ولی ادرین قلبش تند میزنه و تا صبح به مری نگاه میکنه
ادرین
ساعت ده بود تا اومد بیدارشه خودمو به خواب زدم یعنی دوستش داشتم نمیدونم برا همین باید یه چیزی شه وایی
مری
دیروز ابروم رف ولی خو همش به حرف مرده فکر میکردم من نمیخوام دوستامو ول کنم خیلی ناراحت بودم ولی برا هدفم باید قبول میکردم به الیا نینو ادرین گفتم بیان تو حیاط
الیا : چی شده
_ بچه من باید برم امریکا
ادرین : چی چرا
_ نمیتونم بگم
نبنو : بهمون بگو ما دوستاتیم
_ مشکل همینه نمیتونم بهتون بگم
الیا: باشه هر وقت خواستی بگو حالا کی میری ؟
_ امروز
همه باهم :چیییییییی 😲
_ اره ببخشید میرم وسایلمو بردارم
ادرین
با این حرفش خیلی حالم بد شد خیلی واقعا دوستش داشتم ولی اخه چرا باید بره
مری
داشتم وسایلمو جم میکردم که زنگ زد
یارو : نمیای دپرواز داره شروع میشه
_ اومدم 😶
وسایلمو جمع کردم از همه خداحافظی رسیدم اونجا رفتم تو هواپیما که دیدم
پایننن
پاین تر
خیلی تعجب کردم که کنار کیم
_ به به اومدی بدو بشین 😏
من : چرا باید درخواستتو قبول میکردم اخه تو فلیکس 🙄
_ چیه با دیدن من تعجب کردی
_ اره کردم خیلی
5سال بعد
خو پایان ببخشید کمه ولی خو من گفتم پارت شیش فصل دو بعدش پنج الانم این فازم معلوم نی ولی خو هیچ فاصله ای بینشون نی فقط شرط داره که برام 18 تا لایک یا 18کامنت خوو باییییییی خوشملمم ❤