بلاخره 🍧 پارت 8 + خبری مهم
سلاممم خدمت تمام دنبال کنندگان داستان بلاخره 🥰 خوبین ؟ خوشین ؟ سلامتین ؟ 😂 بریم پارت رو بخونین و باید بهتون بگم که تا جمعه هیچ پارتی نمیدم و به شدت درگیرم 😇 پس این آخرین پارت هفته است . بزنین ادامهه
از زبان نینو : وای وای چرا پام درد میکنه اخخخخخخخخ آلیا خدا ازت نگذرههه 😫 ( بیچاره 😂 ) از زبان آلیا : برو بابا چلمن ! حقت بود که انقدر چلمنی ! حالا ولش کن برو مرینت و آدرین و بیدار کن و دوباره چلمن بازی در نیار ! :/ -باشه بابا میرم به من اعتماد کن آلیا هیچ کار نیست که من نتونم بکنم ! ( این رو با لحن این قهرمانا بخونین 😂😂 ) از زبان نینو : رفتم بیدارشون کنم . رفتم دم صندلیشون و گفتم : آدریییییییییییییییییی....................... و پام به پله گیر کرد و با مخ خوردم زمین . آخخخخخخخخخخخخخ مامانننننن ! از زبان آدرین : با داد نینو پاشدم و دیدم سر مرینت رو شونمه و تنبل هنوز خوابه ! : / گفتم : رفیق خوبی؟ -هااااااااااا؟چییییییییی؟ داداش چرا به زبون آلمانی حرف میزنییییییییییی؟! ( سرش با مخ خورده چرت و پرت میگه 😂) که آلیا اومد و نینو رو برد . گفت : بیا دیوونه :////
که یهو همه تو اتوبوس داد زدن : آهنگ آهنگ آهنگگگگگگگگگ 🤣 آقای راننده هم که ماشالا پایه بود یه آهنگ چرت و پرت گذاشت که نگو :
میخوام برم فرانسه 💲 پیش دختر لیسانسه ........ ( چه راننده ای 🤣 ) یهو نینو پاشد و اومد وسط اتوبوس و شروع کرد به چرت و پرت گفتن و قر دادن :/ ( 🤣 ) میگفت : هووووووووووووووووووووووو خانما بیان وسططططططططططط یسسسسسسسس آهاااااااااننننننننننننننننن !
خب ببخشید کوتاه بود گفتم که خیلی درگیرم گفتم پارت آخر این هفته رو بدم که منتظر نمونین 😊