
آبی به رنگـ چشمانـ تو p5💙💎

آنچه گذشتـ: من وسایلمـ رو جمع کردم و به اتاق جدیدم رفتمـ. من به اتاق شاهزاده رفتم و دیدم اونـ پسری که نقاب سیاه داشتـ و به من کمک کرد شاهزاده هست.
بزنید ادامه مطلبـ خوشگلا 👇🏻
مرینت: شاهزاده من رو به اتاقش فرا خواند. شاهزاده به من یک ماموریتـ داد. ماموریتـ این بود که بفهمم چرا یک جوشانده رو هر روز به شاهزاده میدن.
من کارم رو شروع کردمـ و پیش چندتا از پزشکـ ها رفتمـ. از اون ها پرسیدم اون جوشانده برای چی هیچ کسـ نمیدونستـ. یواشکی رفتم به سمتـ اتاقـ اسناد و پرونده های قصر. پرونده و اسناد پزشکی شاهزاده رو پیدا کردم و فهمیدم که اون جوشانده اون جوشانده ااون جوشانده.... ششکه شده بودم.
اون جوشانده برای بیماری قلبی بود یعنی شاهزاده یک بیمار قلبی بود. این جوشانده برای تسکینـ درد قلبـ شاهزاده بود. رفتم و اسناد و پرونده های پزشکی ایشون رو بهشونـ دادم. ایشونـ خودشونـ هم شوکه شدن.
یکدفعه دیدم چند تا سرباز اومدن داخل و برای دستگیری من اومده بودنـ.
اون سرباز ها من رو به زندان بردند. 4روز از اون موقع گذشته بود و اون ها من رو بیشتر و بیشتر شکنجه کردند و من نمی گفتم که شاهزاده به من دستور این ماموریت رو دادن.
حکم من حکم اعدام بود.
آدرین: من نباید بزارم اون بخاطر کنجکاوی منـ بمیره
مرینت: دیدم شاهزاده اومدند و به من گفتن که اعتراف کنم ولی من این کار رو نمیکردمـ.
لباسام خونی شده بودند همینطور موهام هم خونی شده بودند. لبام کبود شده بود. انقدر اون روز من رو زدند که من بی هوش شدم.
امروز قرار بود ملکه بریتانیا به دیدار ملکه فرانسه بیاد و من امروز قربانی باید میشدمـ. رسم اینجا اینطوری بود که در این روز از سال یک زندانی به دست ملکه بریتانیا ککشته شود. ملکه بریتانیا قدرت سنگ یخ رو داره و با اون میتونه یک ادم رو بکشه. من رو به اون مکان بردند و وقتی شاهزاده من رو دید میخواست به سمتم بیاد ولی مادرش ملکه فرانسه نمیزاشت بیاد اشک تمام چشمان سبز زیباش رو گرفته بود. فکر مبکنم عاشق چشم های سبز زیباش شدم. ملکه بریتانیا من رو با قدرت سنگ یخ به بالا برد و با دستاش از راه دور داشت خفه میکرد.
ااینجاست که داستان شروع میشه. یک الهام از گذشته دیدم و فهمیدم که مادر من ملکه.......
شما بگید مادر مرینت کدوم ملکه هست.
ملکه فرانسه یا بریتانیا.
آنچه خواهید خواند: یک لباس تمیز بهش بدید.
فکر میکنم عاشق آدرین شدم مادربزرگ.
خدانگهدار
ببینم چه قدر لایک و کامنت میزارید. دوستتون دارم بای 💙🌹