
اصن تلاش فایده داره ؟؟🥺

اهم اهم.
برید رمان رو بخونید نه نه صبر کنید اول برید نظر سنجی رو ببینید .
بعدش برید ادامه .
بفرمایید 👇🏻👇🏻
مرینت :
تو بیمارستان بهوش اومدم.حالم بد بود سرم سرم درد میکرد.
آدرین اومد رو سرم و گفت خدا رو شکر بهوش اومد میدونی تو کما بودی فقط ۱۰ سال یعنی من الان ۱۹ ( بیچاره جونیشش چی میشه ) سالمه و تو ۲۰ سالت
آدرین : اره
مرینت : میدونی آدرین من از موقعی که دیدمت عاشقت شدم فکر میکنی خیلی احمقم ؟؟ ( معلومه دیگه تو ۹ سالت بود عاشقش شدی 🤯!! )
آدرین : اره منم همین طور ( تو چه احمقی هستی 🤯 )
مرینت:
به آدرین گفتم دوستش دارم !!مگه میشه حالا باید به پدر و مادرش بگم.
امیلی :
وایی باورم نمیشه مرینت ۱۰ سال تو کما باشه ولی خدا رو شکر بهوش اومده.رفتم پیش مرینت.مرینت گفت عاشق آدرین شده یعنی چی آخه.( امیلی ازت انتظار نداشتم )
رفتم و به گابریل زنگ زدم گفتم مرینت عاشق پسرمون شده گفتش چه عالی منم گفتم پس مبارکه ( اهم اهم برین بمیرین اینساالله )
که یهو ... آدرین از پشت سرم بهم نزدیک شد و گفت پس نظر اقاداماد چی میشه 😏 ( 🤯🤯😢 نه آدرین مال کنه نه تو )
پایان کیوتام 😝😝
امید وارم خوشتون اومده باشه 🌸🌺🌹
منتظر پارت بعد باشه لایک و کامنت بالای ۳۲ تا
بای بای ✋🏻✋🏻🌸🌸🌹🌹