وبلاگ لیدی باگ

                              برو ادامه مطلب

سلام سلام مهربونا 

حالتون چطوره؟چخبرا؟

اومدم با پارت 11 از اجبار به پس برید بخونید 

      ----------------------------------------------------------------

از زبون مرینت 
رفت و در و پشت سرش محکم بست.....من موندم تنهای تنها......
چند روز بعد....
امروز میدونستم آدرین کجا میره قبلا بهم گفته بود....برا همین رفتم همونجا....چند دقیقه بعد آدرین با لباس شیک و گرون قیمت از در اومد بیرون...داشت میرفت سمت ماشینش که من جلوشو گرفتم....
مرینت:آدرین ی لحظی وایسا فقط ی کلمه میخوام بهت بگم‌.....
آدرین:مگه حرفی ام مونده دیگه؟!...
مرینت:مونده....بزار حرفمو بزنم....
آدرین:بگو.....
مرینت:اینجا نمیشه.....تو ماشین..بهت میگم..
آدرین:اوک.. 
رفتارش باهام سرد شدع بود.....رفتیم توی ماشین..
مرینت:آدرین من متاسفم...الان از من بدت میاد ازم متنفر شدی....میدونم..‌‌..ولی من به اجبار الکساندر و نیکولاس به اون پارتی رفتم ولی تو پارتی هیچی نخوردم که مست بشم.....ولی تو حال خودم نبودم....دست خودم نبود‌.‌...لطفا منو ببخش...‌اگر هم نبخشی من بهت حق میدم....ممنون که به حرفام گوش دادی....
خواستم از در ماشین برم بیرون که دستمو گرفت....‌
آدرین:من از تو بدم نمیاد مرینت من عاشقتم هیچ برام مهم نی اون مردک بیشعور چیکار کردی علاقه ام بهت کم نشده هر روز دارع بیشتر میشه......توام هنوز عاشقمی؟...
از حرفش حسابی تعجب کردم....
مرینت:م....مع.....معلومه که هنوز دوست دارم.‌...یعنی الان بخشیدیم...؟!
آدرین:از اول بخشیده بودی مهم نی فقط دیگ تکرار نشه...
مرینت:قول میدم قول میدم......مرسی آدرین...
از زبون آدرین
این حرفو که بهش زدم برقی تو چشماش دیدم خوشحال شده بود.‌....ولی نمیدونست اینا همش نقشه بوده.....
مرینت و رسوندم خونه و خودم رفتم خونه ی خودم باید باز دوباره اون آشغال و تحمل میکردم(منظورش کاگامی)
وقتی رسیدم خونه کاگامی سریع پرید بغلم و گفت:
کاگامی:سلام عشقممممممم...‌‌.
آدرین:اول از همه ولم کن....دوم از همه من عشق تو نیستم کثافت آشغال....فهمیدی؟؟؟یا بفهموندمت؟؟؟هان؟؟
کاگامی حسابی ترسیده بود....گفت:ب‌...ب.....با....شه....
رفتم تو اتاقمو در محکم بستم....‌‌

خب خب این پارت هم تمومید 

تا پارت بعد بترکونین💥

پارت بعد و فردا میدم...

فعلا بای