new world 🌍p8
.....
: ( تو پارت 6 گفتم که هر گروهی که امتیازش بیشتر بود برندس ولی پشیمون شدم ایده خوبی نبود و تو پارت بعد نقشه لایلا انجام میشه و می فهمین نقشش چی بوده) آدرین : صبح بیدار شدم دیدم نینو بیداره و داره فکر می کنه آدرین : به چی فکر می کنی _ بنظرت به آلیا درخواست ازدواج بدم _ خب بده _ ولی آلیا میگه حداقل 24 یا 25 سالمون بشه بعد _ آخه یکم فکر کن تو 18 سالگی می خوای به آلیا که خواهرش نزدیکای 30 سالگی ازدواج کرد درخواست ازدواج بدی خودشم قبول کنه مامان باباش نمی زارن _ حالا یه فکری می کنم آدرین : بعد از اینکه همه بیدار شدن مدیر گفت می خوایم بریم یکی از جنگل های مارسی
مرینت : وقتی رسیدیم آدرین همش داشت رو مخم راه می رفت می زد آدرین : اسم بچه هامون رو می زاریم قلی، غضنفر، اصغر عروسیمون رو هم وسط بیابون می گیریم مرینت : یهو یه صدایی از پشت شاخه ها اومد فیلیکس و کاگامی داشت لاو می ترکوندن آدرین : فیلیکس تا دیروز جوراباشو اشتباه می پوشید الان داره لاو می ترکونه مرینت : بیا بریم مزاحمشون میشیم وقتی رفتیم مایکل اومد گفت مایکل : من می خوام یه کاری کنم مرینت : اومد جلو زانو زد و... مایکل : مرینت با من ازدواج می کنی مرینت : به آدرین نگاه کردم که داشت با خشم به مایکل نگاه می کرد و مایکل داشت یجوری نگام می کرد که انتظار داشت قبول کنم مرینت : نه و بعد مایکل منو بر جایی که کسی نباشه
( فکر بد نکنین عمرا بزارم اون اتفاقی که فکر می کنین بی یوفته ) مایکل : چراااا بخاطر اون پسره آدرین اون مگه چی داره که من ندارم ازش متنفر کاش می رفت زیر تریلی 18 چرخ و بعد کتلت می شد
مرینت : داری برای خودت چی میگی آدرین از تو بهتره همه چیزش از تو بهتره تو فقط یه پسر از خود راضی هستی ( اینارو با داد میگه) و بعد میره آدرین : دلم می خواد با تریلی از رو مایکل رد بشم ( چرا همه گیر دادن به تریلی )
رفتم پیش مرینت آدرین : اون چیزی که بهت نگفت کاری بهت داشت مرینت : نه ولش کن چیزه مهمی نگفت کاریم بهم نداشت آدرین : همه چیزو بهم بگو ( بعد از تعریف کردن همه چی) آدرین : ولش کن اصلا بهش محل نده و بعد بغلش کردم بعد از چند دقیقه که باهاش حرف زدم نینو صدام زد رفتم ببینم چیکارم داره فیلیکسم صدا زد
نینو : ..........
تموم شد