چتر بسته (F2) _ (p8)

Arezo Arezo Arezo · 1402/04/01 16:24 · خواندن 2 دقیقه

Yellow, mello, hello

سلام بچه ها چطورید؟ آقا من برگشتم با کلی انرژی و نمیخوام وقت رو تلف و کنم میدونم همتون منتظر پارت بعد هستید 

خب بزن رو ادامه مطلب دیه :/؟ 

(F2) 

Part8

آدرین : 

-چه شما راضی باشید و چه نه، من عاشق مرینتم و بهشم خواهم رسید و اگه من نسل بعدی خانواده آگرست رو میخوام ادامه بدم، پس بزار همونجوری که دوست دارم دامه بدم و بعد هم در رو باز کردم و پشت سرم کوبوندم و رفتم داخل اتاقم

و چند دیقه بعد مادرم بدون در زدن وارد اتاق شد و رو تختم نشست و گفت : 

+آدرین میدونم خیلی عصبانی هستی ولی... 

-ولی چی؟ باید به حرف پدرم گوش کنم، چون بزرگتره، چون صحت و سلامت منو میخواد، چون پدرمه 

+نه، میخواستم بگم من باهاش حرف زدم و راضی شد ولی هنوز کامل و تو میتونی مرینت رو بیاری خونمون 

از تختم بلند شدم و بهش گفتم : 

-جدی میگی؟ 

+آره عزیزم 

-واقعا ازت ممنونم 

و بعد هم از اتاقم رفت بیرون. گوشیمو برداشتم و به مرینت پیام دادم درباره این موضوع بهش گفتم : 

مرینت : 

آلیا خونمون بود داشتیم باهم حرف میزدیم که تصمیم گرفتم برم و از پایین یکم شیرینی بیارم و به آلیا گفتم : 

-من برم از پایین شرینی بیارم 

+باشه منم اینجام 

از پله ها پایین رفتم و یه بشقاب برداشتم و چند تا ماکارون و کروسان و گالت گذاشتم توش و رفتم بالا که دیدم آلیا دستش رو روی کمرش گذاشته، برگشتم و بهش گفتم : 

-ها چیه؟ 

+تو با آدرین رابطه داشتی و من نمیدونستم؟ 

-چرت پرت نگو! 

و بعد هم شیرینی ها رو گذاشتم  وو میز و دوباره گفت : 

+پس بگو چرا کمتر با من قرار میزاری، نگو پیش یکی دیگه هستی 

-چی میگی؟ مصرفت بالا هستا 

+جدن، مصرف من بالاس یا تو منو خر فرض کردی؟ پیامای گوشیت رو نگاه کن

گوشیم رو برداشتم و وارد پیام شدم و دیدم 2 پیام جدید داشتم از آدرین 

رو به آلیا کردم و گفتم : 

-برای دست به گوشی من زدی، گیرم با آدرین رابطه داشتم

+من دست به گوشیت نزدم، فقط وقتی پیام اومد ناخداگاه دیدم

ایاین داستان ادامه دارد