چتر بسته (F2) _ (p8)
Yellow, mello, hello
سلام بچه ها چطورید؟ آقا من برگشتم با کلی انرژی و نمیخوام وقت رو تلف و کنم میدونم همتون منتظر پارت بعد هستید
خب بزن رو ادامه مطلب دیه :/؟
(F2)
Part8
آدرین :
-چه شما راضی باشید و چه نه، من عاشق مرینتم و بهشم خواهم رسید و اگه من نسل بعدی خانواده آگرست رو میخوام ادامه بدم، پس بزار همونجوری که دوست دارم دامه بدم و بعد هم در رو باز کردم و پشت سرم کوبوندم و رفتم داخل اتاقم
و چند دیقه بعد مادرم بدون در زدن وارد اتاق شد و رو تختم نشست و گفت :
+آدرین میدونم خیلی عصبانی هستی ولی...
-ولی چی؟ باید به حرف پدرم گوش کنم، چون بزرگتره، چون صحت و سلامت منو میخواد، چون پدرمه
+نه، میخواستم بگم من باهاش حرف زدم و راضی شد ولی هنوز کامل و تو میتونی مرینت رو بیاری خونمون
از تختم بلند شدم و بهش گفتم :
-جدی میگی؟
+آره عزیزم
-واقعا ازت ممنونم
و بعد هم از اتاقم رفت بیرون. گوشیمو برداشتم و به مرینت پیام دادم درباره این موضوع بهش گفتم :
مرینت :
آلیا خونمون بود داشتیم باهم حرف میزدیم که تصمیم گرفتم برم و از پایین یکم شیرینی بیارم و به آلیا گفتم :
-من برم از پایین شرینی بیارم
+باشه منم اینجام
از پله ها پایین رفتم و یه بشقاب برداشتم و چند تا ماکارون و کروسان و گالت گذاشتم توش و رفتم بالا که دیدم آلیا دستش رو روی کمرش گذاشته، برگشتم و بهش گفتم :
-ها چیه؟
+تو با آدرین رابطه داشتی و من نمیدونستم؟
-چرت پرت نگو!
و بعد هم شیرینی ها رو گذاشتم وو میز و دوباره گفت :
+پس بگو چرا کمتر با من قرار میزاری، نگو پیش یکی دیگه هستی
-چی میگی؟ مصرفت بالا هستا
+جدن، مصرف من بالاس یا تو منو خر فرض کردی؟ پیامای گوشیت رو نگاه کن
گوشیم رو برداشتم و وارد پیام شدم و دیدم 2 پیام جدید داشتم از آدرین
رو به آلیا کردم و گفتم :
-برای دست به گوشی من زدی، گیرم با آدرین رابطه داشتم
+من دست به گوشیت نزدم، فقط وقتی پیام اومد ناخداگاه دیدم
ایاین داستان ادامه دارد