M.H.A (انجمن قهرمانان نیمه شب) پارت6

سایه ماه سایه ماه سایه ماه · 1402/04/01 13:28 · خواندن 2 دقیقه

برید ادامه. داستان داره شروع میشه.

(یک هفته بعد)

ریوکا: از تمام شما بابت جمع شدن دوباره تون ممنونیم. از آنجایی که هیچکدام از مامورین هیچ فعالیت غیر عادی ای در موقعیت های تعیین شده مشاهده نکردند. به نظر میرسه دبیرستان ها از لیست مظنونین حذف می شوند. اگر چه اخبار نگران کننده ای دارم.*پرده ای ظاهر میشود* طبق گزارشات بدست آمده در طی این یک هفته حدود 55 قهرمان ناپدید شده و حدود 35 جنازه که همگی متعلق به قهرمان های بالغ هستند پیدا شده. بله. به نظر میرسه دشمنان دست به کار شده اند. 

یکی از قهرمانان: ببخشید. میشه بپرسم محل کشف این اجساد و محل گم شدن قهرمان ها اغلب کدام قسمت شهر ها بوده؟

ریوکا: طبق داده ها اکثر مفقود شده ها برای ماموریت به قسمت های شلوغ شهر رفته بودند و اغلب تنها بودند. و در مورد اجساد...ما اکثر اونا رو در حالی که با طناب دار به ساختمان هایی با ارتفاع های بیشتر از 6 متر و در حالی که چشمان آنها از خارج از جمجمه هایشان بوده پیدا کرده ایم. و روی اغلب ساختمان ها با خون علامت داس مرگ در کنار یک ساعت شنی کشیده شده بود.

*اغلب قهرمانان تنها با تصور اینگونه صحنه ها به خود لرزیدند*

*صدا هایی هراسان از آخرین صندلی ها بلند میشوند*

: هی. شنیدی؟ اگه ما هم مثل اونا بشیم چی؟

:قهرمان های بیچاره.

: اگر نفر بعدی من باشم چی؟

: پسر حتی تصور کردن اینکه یک نفر میتونه همچین کار کنه ترسناکه.

: من برای اینکه بمیرم قهرمان نشدم.

: من هنوز جوانم.

: ما باید شکست شون بدیم.

: چی داری میگی؟ نشنیدی چی گفت؟! این همه قهرمان کار کشته توی یک هفته ناپدید یا کشته شدند! آخه نوجوان هایی مثل چه شانسی در برابر اونا دارند؟

ریوکا: بله ما قطعا باید اونا رو قبل از اینکه تعداد اجساد افزایش پیدا کنه پیدا و دستگیر کنیم. و برای این موضوع ما قراره شما رو به صورت تیم های چند نفره به محل هایی که در آنجا گزارش مفقود شدن یا پیدا شدن اجساد قهرمان ها به دست ما رسیده بفرستید. تیم ها را اعلام میکنم...

(روز بعد)

*مرینت و تیکی وسایل خود را جمع میکنند و به سمت فرودگاه میروند*

*مرینت لباس ابر قهرمانی اش را می پوشد و در قسمتی که هواپیما ها پارک کرده اند دنبال هواپیما ی ذکر شده میگردد*

*زنی جوان با موهای کوتاه مشکی و چشمان قهوه ای روشن و با لباس مهماندار هواپیما لیدی باگ را صدا میکند.*

زن: از این طرف خانوم.

*لیدی باگ وارد یک هواپیمای شخصی میشود و هواپیما پرواز میکند*