قولی که زیرپا گذاشته شدp38
(زندان تارتاروس2)
پس از هزاره ها من دوباره یک پارت از این رمان دادم.
الناز: ما قراره تا لایه ی ششم پایین بریم. سه روز تا رسیدن به لایه ی ششم و شش روز تا برگشتن به سطح...مجموعا 9 روز دیگه اینجا می مونیم.
: اشتباهه.
*الناز، کاترین و ساشا به سلولی که صدا از آن آمده بود نگاه میکنند*
ساشا: چی اشتباهه؟
*مردی لاغر و استخوانی با ردای پوسیده و پاره که در آن خطوط کمرنگی از یک نیلوفر درون مرداب است صحبت میکند*: زمان بندی تون. زمان بندی تون اشتباهه.
الناز*با لحنی مشکوک*: و دقیقا کجای اون اشتباهه؟ مگه در سریع ترین حالت عبور از هر لایه یک روز طول نمی کشه؟
مرد: ببینم تو وقتی میخواستی وارد لایه اول ، دوم و سوم بشی از چی عبور کردی؟
کاترین: یه راه پله و یه پل.
مرد: درسته. تو باید برای اینکه وارد لایه ها ششم و چهارم بشی از یک پل و راه پله عبور کنی.
ساشا: اینو که خودمون می دانستیم.
مرد: شاید. ولی حتما این موضوع رو نمی دونی. پل منتهی به لایه ی ششم خیلی خیلی قدیمی و کمی پوسیده است و از وسط یه دره رد میشه. و پله هایی که به لایه ی چهارم میرسند در واقع کناره های یک کوه اند که وقتی کوه به رنگ گدازه است مثل یخ سرد هستند و وقتی که کوه به رنگ یخ هست مثل آتش جهنم داغ هستند. اما من یک راه امن برای عبور از این پل و پله سراغ دارم.
الناز: چه راهی؟
مرد: در سلول ام رو باز کن تا به شما جوانها نشان بدم.
الناز: از کجا بدونم که ما رو گول نمی زنید و فرار نمیکنی؟
مرد: تو خودت گفتی بین هر لایه 1 روز فاصله است. تازه اگر هم بخوام فرار کنم نگهبان هایی که توی لایه های بالاتر و این لایه هستند من رو گیر می اندازند.
الناز: تو جادوگر هستی مگه نه؟
مرد: توی 100 سال گذشته هیچ کس به اندازه ی من توی جادو خوب نبوده.
الناز: پس به نشان جادوگری و روح خودت قسم بخور که ما رو صحیح و سالم از موانع رد میکنی و بر می گردانی. ضمنا من الناز کاستیفر هستم و اینا هم کاترین دیکسون و ساشا جانسون هستند.
مرد: من آبراهام کاستیفر به نشان جادوگری و روحم قسم می خورم که الناز کاستیفر، کاترین دیکسون و ساشا جانسون را صحیح و سالم به سطح بر میگردانم.
الناز: خوبه. بریم. بعدا یادم بنداز که برای مجوز عفو موقت ات رو بگیرم.
آبراهام: عفو موقت؟
الناز: ببین من نمیدونم تو چند وقته این پایینی ولی اون بالا اوضاع به هم ریخته و ما باید برای جنگ با دروگر ها خودمون رو آماده کنیم. و میدونی چیه؟ من اینجام تا افراد قوی رو جمع کنم و با خودم به سطح بیارم. که شامل تو هم میشه. بریم؟
آبراهام: بریم.
*آنها برای ورود به لایه ی چهارم آماده میشوند*
مواظب باش ای فرزند نور؛ تو قرار است وارد دنیایی بشوی که اهالی آن حتی نمیدانند که نور چیست و چه شکلی است. خودت را برای تاریکی و خلاء آنجا آماده کن.