سکوت عاشقانه P7💞

❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 ❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 ❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 · 1402/03/28 11:28 · خواندن 2 دقیقه

های گایززززززز. ممنون بهم روحیه دادین پس منم این پارت رو زیاد مینویسم

#مرینت 

طرحمو به خیاطا دادم اوناهم شروع کردن

A:بریم بیرون

M:بریم

یک تیشرت سفید با طرح گربه کوچولو پوشیدم باشلوار صورتی کم رنگ پاچه هاشو تا زدم و کت کوتاه صورتی کم رنگ یه ساعت سفید و جواب های سفید و کفش کتونی صورتی کم رنگ مو هامم دم اسبی بالا بستم آدینم یه تیپ دختر کش زده بود لامصب 🤤داشتیم قدم میزدیم من عاشق آدرین شده بودم اما باید سکوت میکردم سکوت عاشقانه که یههههههووووووو اذیت بشید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یکم پایین تر 

 

 

 

 

 

 

 

کاگامی رو دیدیم رفتم جلو بغلش کردم و 

M:آدرین کاگامی دوستم .کاگامی آدرین پسر عموم

A:مرینت این همون بنده خدایی که درو روم بست 

G:عهده مری این همون اسکل موطلایی که ساعت ۲ شب اومد سراغتو گرفت

M:دوتاتون با ادب باشید😠😤

A:اکی خوب خوشبختم کاگامی

G:منم همینطور آدرین

رفتیم با کاگامی بستنی خوردیم مال من توت فرنگ  کاگامی گیلاسی و آدرینم سیب رفتم شهر بازی اول رفتیم چرخ و فلک بعد......خواستیم بریم تون هوایی 

A:نمیشه من نیام

M:نه میترسی؟

A:نوچ منو ترس (پوزخند)عمرا

M:پس بیا

عاقا مارفتیم تد

ترن هوایی آدری ترسیده بود و جیغ می‌کشید

M:تو که نمی ترسیدی 

A:غلط کردم میترسم

G:اسکل چرا اومدی 

M:والا میخواست خودشو بزرگ نشون بده

که بلاخره تموم شد و پشمک خوردیم 

ناهار رفتیم رستوران 

بعد ناهار رفتیم سینما فیلم _____(خودتون اسمشو بگین )دیدیمواقعا باحال بود

 

 

عه تموشد

واسه پارت بعد باید حمایتا بالا باشه

خوب پارت بعدم زیاده

بایییییییییی