سخت اگرچه روشن فصل ۲ پارت ۲

Pania Pania Pania · 1402/03/27 17:21 · خواندن 1 دقیقه

سلام چطورین ؟ اومدم با یک پارت دیگه قراره پارت های پایانی رمانتیک و عالی باشه 👌❤حالا اگه از رمان خوشت میاد ۳۰ تا کامنت بزار اگه هم نداری نزار بریم ادامه ...💖💞

_ تا نذاری بریم پا نمیشم . + تو چقدر لجبازی بابا غلط کردم خوبه ؟ کاگامی : نه کمه ( باخنده ) + باشه باشه میرم کنار حالا پاشو ! _ خب باشه پا میشم . بالاخره بعد کلی ناز کشیدن حاضر شد پاشه . 

از زبان مری خوشگلم 

بعد  کلی ناز کشیدن ادرین از سر راه رفت کنار من و کاگامی لوکا هم رفتیم داخل اتاق که لوکا گفت : چرا گفتین که دوستین ؟چرا راستشو نگفتین ؟! _ راستش من اینو از نگاه مری گفتم .+ خوب کردی من هنوز به وقت نیاز دارم . _ تا کی میخوای از واقعیت فرار کنی مری ؟ + هر چقدر لازم باشه . × مری بالاخره که میفهمه اخرش که چی ؟ + اخرش هیچی ؛ در هر صورت من به وقت نیاز دارم . _ لوکا بخیالش شو ؛ مری عوض بشو نیس ! + افرین به تو دختر باهوش که فهمیدی ! داشتم با لوکا بحث میکردم که ادرین گفت : میخواین تا ابد اون تو بحرفین ؟ و لوکا عصبانی از اتاق رفت بیرون خواستم برم دنبالش که .... پایان 

ببخشید یکمی کوتاهه ولی خب منم خسته میشم حتما بهم انرژی بدین لایک و کامنت فراموش نشه 💖💕💋👋