سکوت عاشقانه p5 💞

❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 ❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 ❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 · 1402/03/26 12:38 · خواندن 3 دقیقه

های گایززززززز ممنون برای حماییتون و قولی که دادم

البته بعضی ها اسمشونو به انگلیسی نوشته بودن ولی من به فارسی نوشتم

ثمین.پانیا جون.کوثر.فاطمه احمد. روژان.سوها.روشنک.امیر جان. MaMd

 

 

 

 

 

#مرینت 

منو انداخت تو انبار و در و از اونور قفل کرد

M:آدرین آدرین غلط کردم غلط کردم 

همینجوری آب‌نبات نزدیکتر میشد

M: برو عقب سگ خوب برو برو آفرین اما نمیرفت😭

که یههههههووووووو (اذیت شید)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آدرین درو باز کرد من که سرومو به در تکیه داده بودم با صورت پخش زمین شدم🤦‍♀️🤦‍♀️

سریع رفتم توی اتاقم لباسامو عوض کردم آدرینم رو مبل نشستم و فیلم نگاه کرد . رفتم سر یخچال آهاااا فهمیدم دو تا لیوان بزرگ برداشتم یکیو ۱ سومش رو پر مایع ظرفشوی کردم😈 و بالاش شیر ریختم هم زدم و گذاشتم سمت راست گذاشت منم یاید تلافی میکردم اومده مواظبم باشه نه اینکه آقا بالا سرم بشه😤😤 

 

M:پسر عموی گلم بیا باهم شیر بخورم

A:عجیبه؟

و شیرو خورد سریع رفت سمت WCمنم مثل جت رفتم بالا یک  تونیک سفید پوشیدم یا یک شلوارک پیشبندی جین پر رنگ جوراب سفید تا بالای مچ پاهام با کتونی آبی پر رنگ موهامم گوجه ای بالا بستم یه روژ صورتی کم رنگ و ریمل کیفمو برداشتمو الفرار 

رسید 

M:آگرست هستم با آقای رابینسون جلسه دارم 

_بله حتما همسرتون چند لحظه پیش رسیدن

M:من مجردم همسرم ؟

_بله همون آقایی مو طلایی که خودشونو همسرتون معرفی کردن

M: اوفففف آدرین ایشون پسر عموی من هستن و لطفا دیگه تکرار نکنید

_چشم

_تق تق در زدم

_بفرماید

M:سلام ببخشید دیر کردم

آدرین یک دونه از اون لبخند های دختر کش زد اما معنیش میشد بزار بریم خونه میدونم چیکارت کنم

R(رابینسون):خب خانم آگرست اگه شما توی مسابقه برنده بشید و بهترین طرح رو طراحی کنید میتونیم باهم شراکت خوب داشته باشیم یا شایدم یکم فراتر

M:بله متوجه هم و تمام تلاشمو میکنم اما منظورتون از فراتر چیه؟

R:مثلا............

 

 

 

ببخشید اگه ایرادی داشت 

پارت بعد رو میذارم اما هروقت حمایتا از این پارت زیاد بشه و ممنون میشم نظرتونو کامنت کنید و با لایک هاتون خوش حالم کنید🥰🥰

 

 

باییییییییییییییییی