وجود عشق در یک رویا ☘️✨۱

🧃𝑮𝒊𝒕𝒂🍡 🧃𝑮𝒊𝒕𝒂🍡 🧃𝑮𝒊𝒕𝒂🍡 · 1402/03/25 18:23 · خواندن 1 دقیقه

پارت ۱ ( آزمایشی ) 

:::::::::::::::::::::::::از زبون مری::::::::::::::::::::::::::::::::

 باز هم یک روز دیگه 

روز ها میگذرن و زندگی تلخ تر میشه 

از وقتی بابا فوت کردن مامان هی غر میزنه و باهام بحث می‌کنه ، دیگه نمیتونم تحمل کنم 

از جام بلند شدم و رفتم دستشویی تا یه آبی به دست و صورتم بزنم ، بعد لباسام رو عوض کردم و رفتم پایین تا صبحونه بخورم ، بعد ازین که صبحونه رو خوردم از خونه زدم بیرون و به طرف دانشگاه حرکت کردم 

آها راستی من مرینت دوپان چنگ هستم و ۲۴ سالمه و به همراه مادرم زندگی میکنم 

وقتی وارد دانشگاه شدم آلیا که بهترین دوستم بود به طرفم اومد و بعد از کمی حرف زدن به طرف کلاس رفتیم 

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

بعد از دانشگاه به طرف خونه حرکت کردم ، خواستم از خیابون رد شم که.....

عه تمومید😂

بچه ها من نمی‌دونم چه گیری دادم به این کاوره 😂😂 ازین به بعد هرچی داستان و رومان نوشتم این کاور رو براش میزارم😂😂 

خوب این پارت آزمایشی بود برا همین کوتاه بود 

اگر میخوایین ادامشو بفهمین ۵ تا لایک و ۵ تا کامنت می‌خوام تا امشب پارت بعد رو بدم ✨❤️

بابای🧸🌹👋🏻✨