سکوت عاشقانه P4💕

❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 ❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 ❥﹏ 𝒜𝓁𝒶 · 1402/03/24 20:16 · خواندن 3 دقیقه

اصن قهرم خیلی زود لایک میکنید و کامنت میذارید 🥺خو دست منم درد میگیره دیگه اما بهم انرژی میدین 💜تنکس 🌟خوب معطل تون نمیکنم 🤡

#مری 

از خواب بلند شدم رفتم دوش گرفتم .

#مایک

واییییییییییی من نه نه نه نه اوفففففف چرا از خودم پنهانش میکنم .خوب موقیت :من عاشق آدریانا شدم اما میترسم بهش بگم چون شاید اون ازمن بدش بیاد نچ اصن کی از همچین جنتلمنی بدش میاد  وایی اما اونم خیلی خوشگل چشم رنگی هس........واییییییییییی دیوونه شدم بهتر به مری زنگ بزنم

#مرینت 

دوش گرفتم اومدم مایک زنگید

M:سلام چته داداشی

Y(مایک):عاشق شدم

M:آه آه سینگل به گور نشیدیم و دیدیم آقا مایک عاشق شده

Y: ببند مثلا خواهری

M:باشه حالا کی؟

Y:آدریانا 

M:چی؟خواهر این موزی

Y: درس بحرف

M: من گفتم خواهر موزی . من به آدیانا موزی نگفتم چون اون خیلی خوبه

Y:چی کار کنم

M:بهش بگو من بهت علاقه مندم حس تو نسبت به من چیه؟

Y:شا.سکول اونو میدونم اما چجوری

M:ببین تو عاشق شدی و حاضری واسه اون جونتون بدی ؟تازه من مطمئنم آدریانا هم حاضره جونشو واست بده اونم عاشته.آدریانا دختر خیلی خوبیه و میدونی عاشقی که ترس نداره مایک .وقتی عاشق واقعی میشی که عشقو قدرت بدونی نه یک ضعف برو بهش بگو مطمئنم اونم دوستت داره و به احتمال  ۱ صدم درصد اگه دوستت نداشته باشه جوری بهت میگه که ناراحت نشی

Y:حق با تو آبجی من بهش میگم اصن امشب به قرار دعوتش میکنمو بهش میگم

M: آفرین پسر

Y:اکی بای

M:بای

#مری رفتم پایینو به کاگامی سلام کردم

M:دیشب باهم د پارتی خوبی درس کردیما (د به معنای دختر و پارت هم که میدونین)فقط منو تو

G:آره دختر(کاگامی دختر پر انرژیه)

M:خودیگه من میرم خونه آخه جلسه دارم 

G: باشه ولی بازم بیا راستی مری

M:بله

G:دیشب ساعت ۴ یه اسکل مو طلایی(آدرین میگه😂) اومد سراغتو گرف منم گفتم کپیده درم روش بستم😌

M:تو چه غلطی کردی؟وای بدبخت شدم

اینو گفتمو سریع رفتم

رسیدم خونه که یهوووووووووووووووو

او سگه جلو ظاهر شد جیغ کشیدمو فرار کردم اونم دنیالم میکرد

#آدرین 

منتظر مری خانم بودم که صدای جیغش اومد.

از فلش سریع تر خودمو رسوندم دیدم مرینت داری میدوه آبنباتم دنبالش میکنه باخونسدی یکم نگاشون کردم بعدآبنباتو گرفتم

M:تواینو که از توی غول بیابونی بزرگتره رو نگهش داشتی🤬؟

A:چی گفتی؟🤬

M:ه.....ه....هیچی

A:چرا یچیزی گفتی

M:ن.....ن....ن..نه

#مری

آزین بر خلاف انتظارم آبنباتو (سگه) برد انبار بعد اومد دستم منو گرقت داشت می‌بردم انباری هرچی میخواستم واست دستمو میکشیدو میرد

A: عاقبت کسایی که به بزرگترشون فوش میدن شب نمیان خونه و فرار می‌کننو دوستای بی ادب دارن همینه

M:غلط کردم

منو انداخت تو انبار...............

 

 

 

 

 

 

آی دستم خیلی نوشتم اینم جایزه تون آخ دستم

فوبیا:ترس زیا از چیزی 

شرمنده پارت قبل یادم رف

فردا میذارم اگه لایکه و کامنتا زیاد باشه🖤🖤