سکوت عاشقانهP2💕
های گایززززززز اینم پارت ۲ برین حال کنید
#آدرین
چمدونم آماده کردم . گرفتم کپیدم.
**********************************
#صبح و همچنان آدرین
ساعت 5 بلند شدم دوش گرفتم شد 5:30یه تیشرت قرمز پوشیدمبا یه کت سیاه و شلوار لی ذغال سنگی سوار مازراتی خودم شدم و رفتم دنبال بلوبری مامان و بابامم خودشون میان
#مری
با صدای مامان که میگف:پاشو دیگه دختر پاشو دیرت می شه پاشدم . یه نیم تنه ی قرمز بایه کت کوتاه بایه دامن کوتاه قرمز چین چینی با جوراب توری تا بالای زانوم پوشیدم یک کفش پاشنه بلند مشکی.
صبحونه خوردم آدرین اومد چمدونم رو برداشت و رفتیم رسیدیم فرودگاه عمو و امیلی جون و مامان بابام و مایک آدیانا هم بودن.
امیلی:آخی باهم ست کردین
M:امیلی جونننننن
(آخی عزیزم تازه قراره ازدواج کنینM: منو این موزی.عمرا A:از خدا تم باشه با چنین جنتلمنی ازدواج قرار بکنی😌😌M:نکشیمون جنتلمن 😤خودم:بسه من رفتم)
A:ماماننننننن
امیلی:باشه باشه شوخی کردم.(تک خنده ریزی)
داشتم از پله هواپیما بالا میرفتیم که دوتا دختر و پسر رو دیدیم دارن میان سرتون اونا آلیا نینو بودن
AL: نمی خواستی که بدون خداحافظی بری ؟
M:نه مگه جرأت دارم
AL:الان داشتی میرفتی؟
M:آره
N:رفیق دلم واست تنگ میشه
A:منم داداش
_________________________
#مری _هواپیما
یه آهنگ ملایم با هندزفری گذاشتم که کمکم چشام گرم شدن و خوابم برد.
_______________________
از زبان راوی خوشملتون: آدرین هم کم کم خوابش برد. سر مری هم رو شونه ی آدرین بود و سر آدرین روی سر مری.
*****************************
آدرین: مری!مری!پرنسس
M:بله (با حالت خواب آلودگی)
A:بلند شو رسیدیم
M:باشه
.............................
#مری
رسیدیم و رفتیم خونه من رفتم اتاقم دوش گرفتم و لباسامو تو کمدم چیدم لوازم آرایشم رو .........
رفتم پایین
آدرین:گشنمه
M:به من چه خو
A:غذا بپز
M:نوکر بابات غلام سیا
A:باشه بابا چی میخوری سفارش بدم؟
M:پیتزا مخلوط خوبه
OK:A
میز چیدم غذارو آوردن خوردیم که آدرین گفت.........
خو دیگه تموم شد دستم درد گرفت
ممنون میشم لایک کنی و نظرتو کامنتا بگی🖤
۵کامنت و ۱۰ لایک واسه پارت بعد
بایییییییییییی