سخت اگرچه روشن پارت ۱۰

Pania Pania Pania · 1402/03/22 22:13 · خواندن 1 دقیقه

سلام بچه خفنا چطورمطورین ؟ فردا کار داشتم گفتم جاش امروز یک پارت بدم ۶ تا کامنت و ۵ تا لایک میخوام ندین نمیدم حالا بریم ادامه ...

 

و گفت : ادرین ! ( با لحنی عصبانی )ببخشید برادرم یک خورده  شوخ طبعه   × مشکلی نیس مرینتم گاهی رو مخه ولی دخترخالمه دیگا چه میشه  کرد ؟ چون همه گرمو صمیمی بودیم از حرف لوکا ناراحت نشدم ( با ادرینم گرمو صمیمی بودی ؟ ما نمیدونستیم . مری : راوی برو بزار بریم سراغ رمان )   که کاگامی گفت : اره خیلی رو مخن ( باخنده ) کا ادرین رو به من کردو گفت : _ خودتون بازی شروع کرین مرینت بیا نشونشون بدیم . + باش ولی اسم منو از کجا میدونی ؟ _ از حرف اون پسره فهمیدم . + اسمش لوکاعه 😊 ... بای حوصله ندارم ادامه بدم ببخشید خوابم میاد شاید شب دیر وقت گذاشتم لایک و کامنت فراموش نشه 💖