...

تازه داشت شروع میشد

وارد کلاس شدن یکیشون اومد کنار من نشست شاید بگید مگه الیا کنارم نبود چرا ولی اونو بلند کرد و خودش نشست

با ترس گفتم:من میخوام پیش الیا بب بشینم

نگاهی بهم کرد دوباره روشو اونور کرد انگار نه انگار که باهاش حرف زدم

زنگ خورد و من

اینم پارت 3 میدونم کوتاه وای دیگه ببخشید 

لایک و کامنت فراموش نشه