الکس و آلیس رایدر
پارت دهم
سلام من اومدم با یه پارت دیگه از داستان الکس و آلیس رایدر خب برید ادامه ی داستان
#الکس
آلیس برای اینکه کسی شک نکنه خدافظی کرد و در رو هم باز و بسته کرد که متوجه نشن داریم حرف میزنیم روی تخته ی وایت برد نوشت....
الکس دارن حرفای ما رو میشنون اگه حرف بزنیم برامون بد میشه.اونا میخوان من برم پیش کری همونی که بازی طراحی میکنه و به عنوان یه نوجوان که از کار کامپیوتری بلدم برم تو کارشون و هکشون کنم.بعد برم و مدرسه ی نقطه ی سفید رو نابود کنم وگرنه تهدیدم کردن که تو رو میکشن.حرف نزن من میدونم چطوری از سرشون خلاص شویم فقط باید یه کمی فک کنم داریم واسه اونا کار میکنیم.بعد هم باید میکروفونی که تو خونمون گذاشتن و پیدا کنیم و یواشکی بندازیمش بیرون...
من چیزی نگفتم و در رو باز کردم و با تخته وایت برد رفتیم پایین موضوع رو از رو تخت وایت برد براش توضیح دادیم.همه جا رو گشتیم اما. چیزی پیدا نکردیم تا اینکه آلیس بین خرت و پرت های اتاق و همه جا چند تا میکروفن پیدا کرد گولشون زدیم و میکروفن رو آروم دادیم به یه نفر که با برنامه ی تقلید صدا گولشون بزنه.....
من:راحت شدیم.
آلیس:بله،اما چیزایی که بهمون گفتن رو که یادته؟
من:وای،نه!خسته شدم.
جک:باید خودتون رو جمع و جور کنید وقت بازیه!
ادامه ی داستان بعد لایک و کامنت بالا چون اصن نمیبینم لایک و کامنت کنید خیلی کمه