شیطانی که فرشته شد 9
سلام بچه ها میدونم این جا های داستان زیاد خوب نیست ولی هر چه جلو بریم باهال تر میشه
کامنت رو ببترکونید تا پارت بعد رو بدم
الیا گوشی رو از دستم قاپید
M دستتو از گوشیم ور دار وگرنه دستتو میشکونم
A هههههههه خیال کنی عزیزم
M چیز نخور زود بده
A باش میدم به یه شرطی
M خوب شرطو بگو
A امشب نمیری خونه و با من میمونی
M خوب برا مهمونی فردا ااز کجا لباس بیارم
A مگه تو جنگلی لباس پیدا نشه میریم میخریم
M باش خودت زنگ بزن مامانم بهش ببگو حرف منو قبول نمیکنه
A باش ححالا امده شو بریم برات لباس بخریم
یهو چهره ی االیا غمگین شد ااشک از چشماش رریخت
M الیا چرا گریه میکنی
A اون عوضی پست اشغال اینو بهم داد بدم بعد اون مهمونی ای که گفتم با ساشا بری هم همینه
با دستی لرزان کارتو گرفتم و بازش کردم اشک از چشمم ریخت اون ععوضی حتا نمیخوام اسم کثیفشو به زبون بیارم
داشت ازدواج میکرد با همون دختری که باهاش به رز خیانت کرده بود
شعله های خشم از درونم فوران میکرد گگفتم الیا من حتما میرم ققول میدم این کثافتو با خاک یکسان کنم
خندیدو گفت منم میام باهات از موهاش اویزون شیم
زدیم زیر خنده
. پرش زمانی به شب
.
.
.
الیا به خاطر من روی تخت نرمش نخوابید و اومد بغل من خوابید هندزفری و گوشیمو اوردم و گفتم بیا قبل خواب اهنگ گوش کنیم
داشتیم اهنگ بسیار ملایم رو گوش میکردیم که به خواب عمیق رفتیم (یه نکته الیا تنها زندگی میکنه توجه داشته باشید ) ککه یهو صدای در اومد دو تایی تو خودمون جمع شدیم
باز همونا بودن ایا
هوووووو. نفس راحتی بیرون دادم اادرین بود
(دارینو با a ممشخص میکنم باش بیب )
a سلام دخترا چه خبر
الیا چون تاریک بود نفهمیده بود ادرینه تا داد زدم الیا نه کار تموم بود
الیا با چراغ خوابش زده بود تو کله ی ادرین ادرین روی زمین افتاد
الیا چچراغو روشن کرد و با دیدن ادرین که روی زمین افتادن ببود مثل گچ دیوار سفید شد
الیا کرم داری میزنی اول ببین کیه بعد بزن
ادرینو بلند کردیم و الیا همش از ادرین معذرت خواهی میکرد
بای بای عزیزان
شرط پارت بعد رو گذاشتن
کامنت بره بالا یه 15💜
لایکا 8تا کافیه❤
امیدوارم خوشتون اومده باشه