مبارزه نهایی F2 P1
سلام دوستان چطورید؟ ممنون که بهم انرژی دادید فصل 2 رو بزارم و منم خوشحالم طرفدار های پروپاقرصی مثل شما دارم. و امیدوارم که از پارت ها خوشتون بیاد🤩لایک و کامنت فراموش نشود🥺و خب بهترین ها و خوشگل ترین ها و مهربون ترین ها اماده اید؟ پس عشقای من شروع میکنیم:
FINISH PART 1☠️💀
من«مرینت»:
با تفنگ چند تا زامبی زدم ولی خیلی زیاد بودن، ادرین با شمشیر و کاگامی هم پشتش. ولی یهو یه زامبی به کلویی حمله کرد و.....
من:
کلویی مراقب باش.
پشت سرش رو نگاه کرد و زامبی گرفتتش و زامبیش کرد و اولین نفرمون رفت.
من:
باید بریم سمت قطار سریع.
ادرین:
بریم.
و دویدیم و رفتیم توی قطار فلیکس قطار رو روشن کرد و رفتیم.
من:
خب حالا چیکار کنیم؟
کاگامی:
هیچی مجبوریم وایسیم تا از زامبی ها دور بشیم.
من:
ولی چطور؟
ادرین:
باید بریم یه شهر دیگه.
جولیکا:
ولی ما نمیتونیم شهرمون رو ترک کنیم.
لوکا:
مجبوریم ابجی. مجبوریم.
بعد من رفتم توی واگن های عقبی و بعد مارگارت اومد.
مارگارت:
مرینت مواظب خودت باش. اینا خطرناکن.
من:
تو هم همینطور من بدون تو کسی رو ندارم.
و بعد رفتیم بریم که......
پایان پارت 1😇
خب عشقای من حواستون باشه عزیزان من.
پس خدافظ عشقا ❤😘