چتر بسته (p9)
ببخشید پارت نذاشتم، سرم واقعا خیلی شلوغ هست.
شرمنده
Part9
+خب، آدرین اگه کار دیگه ای نداری من برم چون با آلیا قرار دارم.
-نه... خیلی ممنون از کمک هات مرینت
+خواهش میکنم
مرینت :
از عمارت آگرست رفتم و به سمت پارک راه افتادم و توی پارک آلیا دیدم و نشستیم و کلی حرف زدیم که :
+هی، ای کاش منم مثل تو بودم،
امروز پسر داییم خونمون بود برای حرف زدن
ولی اصلا درست نیست یا کسی ازدواج کنی که حتی کوچکترین علاقه ای هم بهش نداری
دردناکه
-آلیا، نباید اجازه بدی پدر و مادرت به زور تو و پسر داییت رو وارد رابطه کنن، این دیگه بچه بازی نیستش... بالاخره قراره با یکی... یک عمر زیر یک سقف زندگی کنی
با کسی که دوسش داری ازدواج کن دختر
+درسته، ولی بیشتر ترسم از نینو هست که اگه بفهمه
ترکم می کنه
-اون دوست داره
و تو ام باید بهش بگی... چون هر چقدر بیشتر مخفی کنی... اعتمادش بهت کم میشه
+ممنون... حالام من برم چون مامانم خیلی حساس شده
-باشه
از هم خداحافظی کردیم و من هم به سمت خونه راه افتادم
آدرین :
حق ما مرینته... ولی خب همینجوری الکی باهاش سر چی قرار بزارم؟
بهتر نیس به نینو زنگ بزنم
ولی اگه به آلیا بگه و آلیا به مرینت چی
خب بهش میگم نگه
به نینو زنگ و گفتم :
-سلام خوبی رفیق
+سلام مرسی پسر... چیزی شده
-راستش چیزی شده.... ولی نمیدونم چجوری بگم بهت
+راحت باش رفیق
-فقط لطفا به هیچ کس نگو
+داش دق مرگم کردی.... خب باشه.... بگو
-خب راستش.... من چند وقتی هستش که به مرینت علاقه مند شدم
-وات؟... داش تو تازه 4 روزه که اومده و عاشق شدی؟
به نظرت یکم زود برای درک و تحلیل عشق نیست
نه اینکه الان مناسبت نیستا نه.... از این لحاظ که.... یکم بیشتر راجبش فک کن.... عشق با یک نگاه فقط تو قصه هاس
-منظورت عشق با نگاه اوله
+آره همون.... ولی باید از اینکه عاشق هستی کاملا مطمعن شی
چون ممکنه فقط یه مدت عاشق باشی.... و بعد از یکی دیگه خوشت بیاد
-درسته
+ببین یکم دربارش فک کن.... و یکشنبه تولد کلوییه و .... قراره رقص هم داشته باشه.... و مرینت میتونه همراهت باشه تو مهمونی
ولی خوب دربارش فک کن
-باشه خیلی ممنون رفیق
+خواهش میکنم
مرینت :
رفتم خونه و لباس هامو عوض کردم رو تختم دراز کشیدم و خسته شده بودم از این همه قرار با آلیا
دلم میخواست با بقیه دخترا یه جا گردش و یا یه مسافرتی چیزی
یه آلیا پیام داد :
+سلام... خوبی.... از فصل چهار قسمت اول جزوت یه عکس میفرستی
-سلام.... راستش امروز جزوم رو دادم به آدرین
+یعنی... چی، خب من چیکار کنم؟
-پیام بده.... ازش بگیر
+باشه.... به آدرین دل میدی، قلب میگیری
-خیر، جزوه میدم.... پسش میگیرم
و بعد هم گوشیرو خاموش کردم و گرفتم خوابیدم
(4روز بعد)
این داستان ادامه دارد....