وقت مبارزه P14
سلام بر عزیز ترین ادم های روی زمین«ب غیر از کسایی که ازشون بدم میاد😏» و اینم پارت 14 و امتحانام تموم شد حالا راحت تر پست میزارم « بروبچ من احتمالا از فردا مسابقات بسکتبال شهری مون هست برا همین شاید تا دو روز پست نزارم ولی امروز دو تا پست میزارم😇خب عشقای من خوشگلا، و بهترین ها وقت تلفی نکنیم که کلی کار داریم و بریم سراغ داستان:
FINISH PART 14😇👇🏻
من«مرینت»:
یهو یه صدای وحشتناکی اومد و همه رو از خواب پروند. میخواستیم صبح بریم برای عملیات و منم یه قطار پیدا کرده بودم و رفته بودم و دیده بودمش ولی تیکی بهم گفت به ادرین بگو کفشدوزک هستی.
........ فردا صبح.......
کاگامی:
مرینت خوشحالی به ادرین رسیدی؟
من:
اره، ولی تو هم عشق خودت رو پیدا کردی راضی هستی؟
کاگامی:
اره از ادرین بهتره ولی اونا برادرن.
من:
خب باشه. چی میشه مگه؟
کاگامی:
هیچی ول کن بابا بیا بریم.
....... ادرین........
نینو:
هی پسر چرا ابغوره گرفتی؟
من:
هیچی ناراحت مرینت ام. اون باید تنهایی از گروه حمایت کنه.
نینو:
منظورت اینه که مجبوره تنهایی گروه رو مدیریت کنه؟
من:
اره..... همون اشتب شد.
.......... مرینت........
من:
خب همه اماده اید؟
الیا:
اره مرینت وقتشه.
ادرین:
ما بهت اطمینان داریم.
من:
ممنون😊.
لوکا:
خب ما چیکار کنیم؟
من:
شما پشت سر ما بخش دوم رو پوشش میدید.
و همه چی رو بهشون توضیح دادم.
کاگامی:
خب پس باید کسی که پشت این کار هست رو پیدا کنیم.
و ما رفتیم برای جنگ........
پایان فصل 1😇❤
خب این از پارت 14 اقا نظرتون چیه اسم رو
1اخرین بازماندگان
2 زنگ مرگ
3 نبرد نهایی
کدوم رو دوس دارید عشقا ❤
انتخاب ها تو کامنت و اون لایکو بزن یه انرژی بده یه انگشت زدن چیزی نداره دیگه ممنون.
بابای😇❤