پارتی خانوادگی P11

𝒜ℳℐℛ𝒳𝒯𝒪𝒪 𝒜ℳℐℛ𝒳𝒯𝒪𝒪 𝒜ℳℐℛ𝒳𝒯𝒪𝒪 · 1402/03/12 09:28 · خواندن 1 دقیقه

سلامی دوباره خدمت دوستان عزیز. امدیم با پارت 3 و از این به بعد ورژن داستان تغییر میکنه یعنی اینکه یا ترسناکه یا عاشقانه یاخنده دار خلاصه. اها دمتون گرم شما واقعا بهترین رفیقین. مرسی بابت تبریک تولد😘❤. حالا یه تشکر هم از همه اونایی که به من یاد دادن دوست ها هوای همو دارن مث کسانی که دیروز به من تبریک گفتن و بازم دستتون درد نکنه. و خب وقت تلفی نکنیم و بریم سراغ داستان: 

FINISH PART 11😇👇🏻

من«مرینت»: 

خب الیا چه کنیم؟ 

الیا:

چیو چیکار کنیم باید بریم دنبال گوی. 

من: 

 اها راس میگی. راستی ادرین کجاست؟ 

الیا: 

نمیدونم. شاید با نینو رفتن بیرون. 

من: 

خیله خب پس من با تو میریم دنبال گوی.

الیا: 

پس کی از گوی نگه داری میکنه؟ 

من: 

تو کیف میزاریم با خودمون میبریم. 

الیا: 

باشه عشقم ولی چطوری؟ ازمون میدزدن. 

من: 

کیف دستی. 

که بعد گوشیم زنگ خورد. ادرین بود. 

ادرین: 

سلام مرینت خواستم بگم که من و نینو اومدیم برای گوی سه شما مراقب گوی های دیگه باشید اااااا. 

قطع کرد. 

من: 

خب دیگه نمیخواد جایی بریم. 

الیا: 

چرا؟ 

من: 

ادرین با نینو رفتن برا گوی سوم. 

که یه اتفاقی افتاد....... 

پایان پارت😇

بروبچ اسم داستان رو بین انتخاب کنید: 

1:گوی عشق 

2:گوی جادویی

3:گوی زندگی

4:وقت مبارزه

انتخاب کنید و کامنت بزارید بای👋🏻