پارتی خانوادگی P10
سلام دوستان چطورید؟ خب ببینید یه نظرسنجی دیگه هم داریم که اسم داستان به انتخاب شما باشه.پس انتخاب کنید و تو کامنت ها بگید و راستی لایک یادتون نره و وقت تلف نکنیم وبریم سراغ داستان:
........ ادرین........
چوب برداشتم و زدم به دستش و بعد پریدم رو سرش و انداختمش زمین.
FINISH PART 10😇👇🏻
من:
هی غول تشن فکر کردی به گربه سیاه تبدیل شدی کسی هستی. و بعد با یه سنگ تو ماسکش زد و ابرشرور باخت.
......... مرینت.........
من:
هی چاقالو بیا اینجا بینم.
بعد لوین یورش برد سمت من که یهو پام دراز کردم و اون با سر رفت تو درخت و مرد.«البته اینا ابر شرور نبودن که اول انسان باشن بعد شرور شن»
یه ذره جلوتر از این جایی که بودم یه دایره درخشان سبز دیدم، اره ما گوی دوم رو گرفتیم. و دوباره توی خونه ظاهر شدیم.
الیا:
افرین دختر خوب بود.
نینو:
ادرین چرا زخمی شدی؟
الیا:
اره مرینت تو هم.
من:
هیچی با یه ابر شرور مبارزه کردم به نام لوین.
ادرین:
منم با 1000 چهره مبارزه کردم.
نینو:
پسر مراقب باش یهو خودت رو به باد میدی.
نینو راست میگفت نباید من انقدر اینو جدی بگیرم وگرنه اخر یه بلایی سر خودم و همه میارم.
برای گرفتن گوی سوم باید با غول های مراقب گوی مسابقه بدیم.
و رفتیم که مسابقه بدیم که ادرین یهو منو.......
پایان پارت 10😇
خب بجه ها من امروز بیشتر از این نمیتونم بدم چون فردا امتحان عربی دارم. پس ببخشید.
اها نظرسنجی.
یه اسم برای داستان انتخاب کنید و تو کامنت ها بنویسید.
هر کدوم بهتر بود میشه لقب یا همون اسم داستان.
بای بروبچ👋🏻