M.H.A (انجمن قهرمانان نیمه شب) پارت4
خلاصه: آدرین از لیدی باگ خوشش نمیاد و مرینت از آدرین. و هر دو در دبیرستان دیوانه ها زندگی میکنند. آیا مرینت میتواند به کت نوار گربه مورد علاقه و خل و چل خود برسد؟
(خونه مرینت)
(از زبون مرینت)
لباس های ابر قهرمانی ام رو در آوردم. و وارد اتاقم شدم.
می دونید چرا من در دبیرستان I.R درس میخوانم؟
وقتی بچه بودم بابام جزو یاکوزا بود. یه روز زمانی که 8 ساله بودم اعضای اون باند به همراه رئیس اونا وارد خونه مون شدند . من عادت داشتم که گاهی بعضی از اون آدم ها بدون اجازه وارد خونه مون بشن و معمولا وقتی می آمدند من و مادرم توی اتاق زیر شیروانی پناه میگرفتیم. اما این بار خیلی یک دفعه ای آمدند و من و مامانم فرصت مخفی شدن نداشتیم.
پدرم به اونا بدهکار و برای همین اونا هم اون و هم مامانم رو کشتند و من رو با خودشون بردند.
من برای سه سال برده اونا بودم تا اینکه یک شب پلیسها ریختند توی اونا و همه رو دستگیر کردند. اونا من رو به یک پرورشگاه فرستادند.
اما اونجا جای خوبی نبود.
در نهایت از 12 پرورشگاه فراری بودم و روزی که دوباره پیدام کردند دادگاه تصمیم گرفت که به دبیرستان I.R برم.
اونجا از پرورشگاه ها جای بهتری بود.
و برای همین هم از اینکه جاسوسی اونجا رو بکنم خوشم نمیاد.
(صبح روز بعد)
(مدرسه ی I.R )
خانوم بوستیه: خب بچه ما امروز چهار شاگرد جدید داریم که تعداد زیادی برای یک روزه. خودتون رو معرفی کنید.
*پسری لاغر و قد بلند با موی تراشیده شده و پوست سفید جلو می آید*: من ویز هستم و امیدوارم بتونم با همه کنار بیام.
پلگ: من پلگ ام و عاشق پنیر ام.
تیکی: من تیکی هستم و عاشق ماکارون هستم و امیدوارم که بتوانیم با هم کنار بیاییم.
تریکس: من تریکس هستم و عاشق ماجراجویی و چیز های جالب هستم.
*معرفی تمام میشود و تمام سایبورگ ها بر روی دو نیمکت پشت یکدیگر می نشینند درست مثل همون ترتیبی که آدرین، نینو، آلیا و مرینت نشسته اند.*
*زنگ اول به پایان میرسد*
(زنگ دوم: ورزش)
*پسری تنومند با موهای قهوه ای که نوک آنها بلوند است و مانند یک کاکل است ویز را بالای سرش میگیرد*
پسر: رفیق چقدر تو سبکی.
ویز*با کمی شرمندگی*: ببخشید اما این یه تعریف بود یا یه توهین؟
نینو: کیم ولش کن. خوشت میاد یکی توی اولین روزی که میری مدرسه بلندت کنه؟
ویز: اشکالی نداره نینو. در واقع یکم قلقلک ام میاد.
*کیم ویز را پایین میگذارد و به سمت تیکی که با مرینت ، آلیا و تریکس وسایل ورزشگاهی را با خود می آورد حرکت میکند*
کیم: میگم خانوما یکم کمک نمی خوایید؟
مرینت: ممنون از کمکت می تونی وزنه ها رو برای ما بیاری؟
کیم: آره. چرا که نه؟!
* کیم به سمت وسایل ورزشی میدود*
*کیم با وزنه ها بیرون می آید*
تیکی: ممنون کیم.
کیم: خواهش میکنم.
نینو: تو شاید دختر شهردار باشی اما نمیتونی هر کاری که می خوای بکنی.
کلویی: این موضوع به تو ربطی نداره لاک پشت.
آدرین: ببینم کلویی داری چیکار میکنی؟
کلویی: اوه آدرین سلام! می خوای کمکم کنی؟ دارم به دوپن چنگ یه درس درست و حسابی میدم.
آدرین: نه. چون کاری که داری میکنی کاملا حال به هم زنه. بعدشم مرینت دختر خوبیه و به درس های احمقانه تو نیازی نداره.
پلگ*از دور می آید*: هی آدرین ببین چی پیدا کردم!... اه این دختر دماغو دیگه کیه؟
کلویی: دماغو خودتی پسره ی مشنگ.
پلگ*سرش را به کنجکاوی کج میکند*: مشنگ چیه؟ اسم حیوونه؟
(از زبون آدرین)
تقریبا یادم رفت که پلگ یه سایبورگ تازه ساخته شده است. خب اون مال 9 ماه پیشه ولی خب به هرحال...
*کلویی خجالت زده میشود و در حالی که پایش را به زمین میکوبد میرود*
آدرین*به آرامی در گوش پلگ می گوید*: مشنگ یه حرف بده پس سعی کن خیلی از این کلمه استفاده نکنی.
پلگ: فهمیدم.
*دخترا به آنها نزدیک می شوند*
مرینت: چی شده؟ دیدم که داشتید با کلویی بحث می کردید.
آدرین: ام...هی...چی...هیچی! چیزی...نشده.
نمیدونم چرا جلوی مرینت لکنت میگیرم. اصلا دست خودم نیست. برای همین همیشه خجالت زده اش میکنم.
آلیا*سوتی میزند*: خیلی خب پسرا حرکت کنید! و گرنه با این طناب می کشمتون!
نینو*پیش آلیا میرود و یک توپ و سه طناب برمیدارد*: اینا مال من!
*می دود*
آلیا: چی چی مال تو اند؟! *دنبال نینو می افتد* برگرد ببینم.
کیم: آخ جون دنبال بازی!*دنبال آنها می دود*
ایوان: وایستید منم بیام!
مرینت*سوت میزند و توجه همه را جلب میکند*: خیلی خب دوستان دو گروه شید! دنبال بازی اگه یک به همه باشه کیف نمیده. زود باشید!
*کلاس دو گروه می شود*
من تو گروه شماره یک هستم و مرینت توی گروه شماره ی دو.
مرینت: اول از همه کدوم گروه طناب ها رو بر میداره؟
گروه مرینت داوطلب شدند. این یعنی ما قراره دنبال اعضای گروه مرینت بدویم.
مرینت: قوانین از این قراره که اونایی که طناب ندارند دنبال اونایی که طناب دارند میدوند که این یعنی باید سعی کنید طناب ها را بدست آورید. و هر کی که طناب داشته باشه از هر گروهی تعقیب خواهد شد.
*مرینت تفنگ مسابقات را بالای سرش میگیرد*
مرینت: به جای خود! آماده! حرکت!
*با شلیک شدن گلوله بازی شروع میشود*