خلاصه: آدرین از لیدی باگ خوشش نمیاد و مرینت از آدرین. و هر دو در دبیرستان دیوانه ها زندگی میکنند. آیا مرینت میتواند به کت نوار گربه مورد علاقه و خل و چل خود برسد؟

(خونه مرینت)

(از زبون مرینت)

لباس های ابر قهرمانی ام رو در آوردم. و وارد اتاقم شدم.

می دونید چرا من در دبیرستان I.R درس میخوانم؟ 

وقتی بچه بودم بابام جزو یاکوزا بود. یه روز زمانی که 8 ساله بودم اعضای اون باند به همراه رئیس اونا وارد خونه مون شدند . من عادت داشتم که گاهی بعضی از اون آدم ها بدون اجازه وارد خونه مون بشن و معمولا وقتی می آمدند من و مادرم توی اتاق زیر شیروانی پناه میگرفتیم. اما این بار خیلی یک دفعه ای آمدند و من و مامانم فرصت مخفی شدن نداشتیم.

پدرم به اونا بدهکار و برای همین اونا هم اون و هم مامانم رو کشتند و من رو با خودشون بردند. 

من برای سه سال برده اونا بودم تا اینکه یک شب پلیسها ریختند توی اونا و همه رو دستگیر کردند. اونا من رو به یک پرورشگاه فرستادند.

اما اونجا جای خوبی نبود. 

در نهایت از 12 پرورشگاه فراری بودم و روزی که دوباره پیدام کردند دادگاه تصمیم گرفت که به دبیرستان I.R برم.

اونجا از پرورشگاه ها جای بهتری بود. 

و برای همین هم از اینکه جاسوسی اونجا رو بکنم خوشم نمیاد.

(صبح روز بعد)

(مدرسه ی I.R )

خانوم بوستیه: خب بچه ما امروز چهار شاگرد جدید داریم که تعداد زیادی برای یک روزه. خودتون رو معرفی کنید.

*پسری لاغر و قد بلند با موی تراشیده شده و پوست سفید جلو می آید*: من ویز هستم و امیدوارم بتونم با همه کنار بیام.

پلگ: من پلگ ام و عاشق پنیر ام. 

تیکی: من تیکی هستم و عاشق ماکارون هستم و امیدوارم که بتوانیم با هم کنار بیاییم. 

تریکس: من تریکس هستم و عاشق ماجراجویی و چیز های جالب هستم.

*معرفی تمام میشود و تمام سایبورگ ها بر روی دو نیمکت پشت یکدیگر می نشینند درست مثل همون ترتیبی که آدرین، نینو، آلیا و مرینت نشسته اند.*

*زنگ اول به پایان میرسد*

 (زنگ دوم: ورزش)

*پسری تنومند با موهای قهوه ای که نوک آنها بلوند است و مانند یک کاکل است ویز را بالای سرش میگیرد*

پسر: رفیق چقدر تو سبکی.

ویز*با کمی شرمندگی*: ببخشید اما این یه تعریف بود یا یه توهین؟

نینو: کیم ولش کن. خوشت میاد یکی توی اولین روزی که میری مدرسه بلندت کنه؟

ویز: اشکالی نداره نینو. در واقع یکم قلقلک ام میاد.

*کیم ویز را پایین میگذارد و به سمت تیکی که با مرینت ، آلیا و تریکس وسایل ورزشگاهی را با خود می آورد حرکت میکند*

کیم: میگم خانوما یکم کمک نمی خوایید؟

مرینت: ممنون از کمکت می تونی وزنه ها رو برای ما بیاری؟

کیم: آره. چرا که نه؟!

* کیم به سمت وسایل ورزشی میدود*

*کیم با وزنه ها بیرون می آید*

تیکی: ممنون کیم.

کیم: خواهش میکنم.

نینو: تو شاید دختر شهردار باشی اما نمیتونی هر کاری که می خوای بکنی.

کلویی: این موضوع به تو ربطی نداره لاک پشت.

آدرین: ببینم کلویی داری چیکار میکنی؟

کلویی: اوه آدرین سلام! می خوای کمکم کنی؟ دارم به دوپن چنگ یه درس درست و حسابی میدم.

آدرین: نه. چون کاری که داری میکنی کاملا حال به هم زنه. بعدشم مرینت دختر خوبیه و به درس های احمقانه تو نیازی نداره.

پلگ*از دور می آید*: هی آدرین ببین چی پیدا کردم!... اه این دختر دماغو دیگه کیه؟

کلویی: دماغو خودتی پسره ی مشنگ.

پلگ*سرش را به کنجکاوی کج میکند*: مشنگ چیه؟ اسم حیوونه؟

(از زبون آدرین)

تقریبا یادم رفت که پلگ یه سایبورگ تازه ساخته شده است. خب اون مال 9 ماه پیشه ولی خب به هرحال...

*کلویی خجالت زده میشود و در حالی که پایش را به زمین میکوبد میرود*

آدرین*به آرامی در گوش پلگ می گوید*: مشنگ یه حرف بده پس سعی کن خیلی از این کلمه استفاده نکنی.

پلگ: فهمیدم.

*دخترا به آنها نزدیک می شوند*

مرینت: چی شده؟ دیدم که داشتید با کلویی بحث می کردید.

آدرین: ام...هی...چی...هیچی! چیزی...نشده.

نمیدونم چرا جلوی مرینت لکنت میگیرم. اصلا دست خودم نیست. برای همین همیشه خجالت زده اش میکنم.

آلیا*سوتی میزند*: خیلی خب پسرا حرکت کنید! و گرنه با این طناب می کشمتون!

نینو*پیش آلیا میرود و یک توپ و سه طناب برمیدارد*: اینا مال من!

*می دود*

آلیا: چی چی مال تو اند؟! *دنبال نینو می افتد* برگرد ببینم.

کیم: آخ جون دنبال بازی!*دنبال آنها می دود*

ایوان: وایستید منم بیام!

مرینت*سوت میزند و توجه همه را جلب میکند*: خیلی خب دوستان دو گروه شید! دنبال بازی اگه یک به همه باشه کیف نمیده. زود باشید! 

*کلاس دو گروه می شود*

من تو گروه شماره یک هستم و مرینت توی گروه شماره ی دو.

مرینت: اول از همه کدوم گروه طناب ها رو بر میداره؟

گروه مرینت داوطلب شدند. این یعنی ما قراره دنبال اعضای گروه مرینت بدویم.

مرینت: قوانین از این قراره که اونایی که طناب ندارند دنبال اونایی که طناب دارند میدوند که این یعنی باید سعی کنید طناب ها را بدست آورید. و هر کی که طناب داشته باشه از هر گروهی تعقیب خواهد شد. 

*مرینت تفنگ مسابقات را بالای سرش میگیرد*

مرینت: به جای خود! آماده! حرکت!

*با شلیک شدن گلوله بازی شروع میشود*