ارباب زاده پارت ۲
برو ادامه مطلب
همیشه لباس های باز می پوشید طوری که کل بدنش معلوم بود ، با ناز و عشوه با مردا صحبت می کرد و با زن ها با بی ادبی و دهن جوابی البته با آدرین خان که ارباب زاده ی عمارت بود طوری حرف می زد که نگم ،همش با لوس و ننری . اصلا نمی فهمم آدرین خان از کجای این خوشش اومده . اصلا ولش کن به من چه . با صدای افتادن یک نفر روی زمین به خودم اومدم . آیلین خانم بود . آیلین :آدرین التماست می کنم ، منو ببخش 😭😭. آدرین با داد بیشتر : خفه شو اسم منو دیگه به اون دهن کثیفت نیار . ارباب و همسر ارباب از اصطبل بیرون میان . امیلی : چه خبره اینجا ؟آیلین چرا رو زمین نشسته ، چی شده ؟ امیلی خانم همسر ارباب عمارت ، گابریل بود . زنی با مو های بلوند روشن و چشم های سبز ، قدی بلند و کشیده و لاغر .که البته چشم و موهای آدرین هم به اون رفته بود . آدرین : این ک.ث.ا.ف.ت به من خیانت کرد ، پول های من رو بالا کشید ، از من سو استفاده کرد . گابریل و امیلی با تعجب : آیلین !
گابریل : این رو از اینجا بیرون کنید . نگهبان ها میان و آیلین رو بیرون می کنن . آیلین : نه نه تو رو خدا ، خواهش می کنم 😭😭.گابریل ارباب این عمارت بود . مردی با قد بلند و کشیده ، چشم های آبی و پوست سفید . ولی آدرین مو های بلوند روشن ، قدی بلند و کشیده ، خوش هیکل با چشم های سبز بود . تو همین فکرا بودم که آیلین رو بیرون می کنن . گابریل رو به خدمت کار ها : به چی نگاه می کنین ؟ به کارتون برسین .
.............................
این چند روز همش میخواستم پارت بزارم یادم میرفت بخاطر همین معذرت میخوام
لایک و کامنت فراموش نشه 😊