
عاشقانه ای مخفیp7

خب بچه ها بگین ها...اسم رمان رو عوض کنم یا نه؟
این زندگی منهp7
بعد از ۴۵ مین ادری حاضر شد و به شرکت رفتیم...اون کل جاهای شرکت رو خودش به شخصه نشونم داد و گفت که حتی به کلویی هم منشیش نشون داده....تو یه راهرو که چند تا اتاق داخلش بود و اتاق رییس های قسمت های مختلف شرکت بود یه اتاق کنار اتاق خودش و مختص خودم بهم داد و گفت اگر در دکورش خوشم نیومد میتونم عوضش کنم اتاقی که بهم داده بود اینشکلی بود"یه میز دقیقا جلو در ورود بود که پشتش یه پنجره خیلی بزرگ بود و میتونستی شهر رو زیر پات ببینی!جلو میز چهار تا صندلی بود دو تا سمت راست دو تا سمت چپ و جلوشون یه میز بود طرف چپ اتاق یه دست کاناپه بود که تقریبا راحتی بودن و وسط مبلا که دور هم بودن یه میز بود یه چوب رختی کنار میزم بود و سمت راست اتاق کاملا پر بود از گل و گیاه های زیبا و خوش بو و در مل اتاقی با تم سفید طلایی بود"و خیلی بی نقص بود الانم تو اتاق آدری بودم و داشت صحبت میکرد:این قرارداد رو بخون و امضا کن😁.
قرارداد رو برداشتم و خوندم....یه قرارداد بود که اگر امضا میکردم ۴۵ درصد سهام شرکت به نام من میشد....باورم نمیشهههههههههههه!
بهت زده به ادری نگاه کردم به ابرو اشاره کرد تمضا بزنم و خودکاری به سمتم گرفت.
****
گوشی رو کنار گوشم گذاشتم و همین که جواب داد با انرژی تمام انگار نه انگار خانوادم نابود شده جیغ زدم:سلااام.
هنوز که هنوزه ادری نیومده بود.
منتظر صدای خوشحال و خوشگل همیشگیش بودم که با شنیدن صدای دختری که انگار کاکامی بود کپ کردم:چقد جیغ جیغویی دختره نچسب...وای حالم بهم خورد تروخدا....اوفف چیکار به ادرین من داری هوم؟
مرینت_چی میگی تو؟
کاگامی_تو چی میگی؟اصلا کی هستی که بخوای عشق ادرین من باشی؟
مرینت_من کی گفتم ادرین عشق منه؟
کاگامی_هه(پوزخند)از اسمی که سیوت کرده معلومه...
چییی؟مگه ادرین منو چی سیو کرده؟
داشتم از فضولی میمیردم که صدای ادرین توی گوشی پیچید:کاگامی...کی بهت اجازه داد تلفن منو جواب بد....
همون لحظه کاگامی گوشیو قطع کرد صدای ادرین عصبی بود!وا چی شد؟