مرد جذاب من

Marl Marl Marl · 1402/01/19 19:47 · خواندن 1 دقیقه

کپیه . پارت ۱۰

#پارت_دهم

#مرد_جذاب_من

__________________

 

#ادرین
جریمه رو دادم و سوار ماشین شدم و برگشتم خونه...
پدرم از دستم عصبانی بود🗿به یه ورم...من دیگه بزرگ شدم قرار نیست که عین بچه ها باهام رفتار کنه خودم عقلم می رسه چی کار کنم چی کار نکنم.
می خواستم اول در مورد مرینت هم بهش بگم ولی این طوری همه چیز بد تر میشد...پس تصمیم گرفتم تا یه مدتی به پدرم چیزی نگم...
چند روز دیگه هم اون می خواست بره مسافرت برای کارش پس من خونه تنها می موندم و این یه موقعیت عالی بود برای اینکه بتونم با مرینت باشم...😈 
از حق نگذریم من تو دانشگاه خیلی خودم رو بچه مثبت نشون میدادم🗿
#فردا_تو_دانشگاه 🗿✨
بعد از اینکه کلاس اول تموم شد و زنگ خورد الکس (یکی از بچه های دانشگاه بود) اومد و بهم گفت که چهار روز دیگه یه پارتی هست که اگه دوست داشتم می تونم منم به اون پارتی برم....چهار روز دیگه دقیقا میشه یه روز بعد از رفتن پدرم پس منم قبول کردم.