مرد جذاب من

Marl Marl Marl · 1402/01/18 21:27 · خواندن 1 دقیقه

ادامه مطلب پارت ۹

#پارت_نهم

#مرد_جذاب_من

__________________

#ادرین
رفتیم روی پل.
واقعا غروب خیلی قشنگی بود🌆
زیر چشمی به مرینت نگا می کردم...دستم رو بردم سمتش و گذاشتم رو شونه هاش✨
(نویسنده: چه عاشقانه🗿✨)
مرینت هم بهم نگاه کرد و لبخند زد و سرش رو گذاشت رو شونه هام🤭
بعد رفتیم که قدم بزنیم توی پارت...بعد از کمی قدم زدن مرینت گفت که دیگه بای برگرده خونه و منم گفتم که سوار ماشین بشه تا برسونمش خونشون..
و اونم قبول کرد✨
بعد از اینکه مرینت رو رسوندم خونشون خودم توی راه برگشت به خونه بودم.
یه اهنگ رپ گذاشتم و صداش رو خیلی زیاد کردم و با سرعت خیلی زیاد توی خیابون های شهر می چرخیدم و این خیلی عادیه که من مست نکردم و این کارا رو می کنم پس تعجب نکنید...
تا اینکه اخرش پلیس جریمم کرد🗿✨
مکالمه ادرین پلیس....
A: تخفیف بده
P: مگه اومدی مغازه داری خرید می کنی که من تخفیف بدم
A: شبا که ما می خوابیم آقا پلیس بیداره
P: تو چند سالته بچه جون؟
A: بچه چیه من بیست سالمه
P: بچه ای دیگه
A: ..من الان پول پیشم نیستا
P: پس ماشینت می خوابه
A: نه نه...صبر کن...چیز..من بابام خیلی پول داره ها
P: 🗿می خوای رشوه بدی
A: اره
P: خب پسر عاقل...در هر صورت داری به من پول میدی پس بهتره پول جریمت بدی
A: راس میگی...اوکی