Your hangover eyes.
چشمان خمار تو
بره تو برچسبا
بپرین ادااااامههههه
برای بار 3 سلام...
سه بار این رمانو نوشتم پاک شد
ادامه
بی حوصله پرونده هارو مرتب میکردیم و من زیر لب زمزمه میکردم.
سلام من مرینت دوپن چنگم.. سروان دوپن... حالا درجه ام مهم نیست... ما گروه f4هستیم.. گروه ما معروفه به چهار دوست فور فرندز..
هلن : سروان دوپن سروان سزار سروان کومر سروان سالتوس! دفتر مدیر
همه باهم رفتیم تو دفتر مدیر
من:سلام چین! بله بفرمایید! رییس
گروهبان کِلی هم اونجا بودن.. رییس گفت: دخترا ماموریت دارم براتون.. به عنوان یک پرستار بچه میرید تو خونه.. محافظ خانوادشون میشید.. یه گروه باند هست که رییسش چندتا دخترن.. میخوان تو ی روز بهشون حمله کنن... با دست خالی..
برل: ماموریت لو رفته؟
رییس: نه سروان کومر! خبرچینم خبر داده..
خلاصه کنم براتون رفتیم خونه لباسامونو با
لباس من یه بلوز بافت سفید با ی لباس بند دار بلند مشکی با گل های افتابگردان
لباس برلیان یه بلوز مشکی و شلوار جین سبز
لباس الیا یه بلوز مشکی با دامن تا روی زانوش به رنگ قرمز
لباس مارگارت یه شومیز زرد با شلوار جین قهوه ای
وارد شدیم.. اول از همه آقایون رو دیدیم.. با گرمی دست دادیم و وارد شدیم
روی زمین با ماژیک خط خطی بود.. باربیا رو اپن ول بودن.. ادرین غرید: اووف تازه انا جون اینجارو تمیز کرده! دختراااا
4وروجک از پله ها سُر خوردن اومدن پایبن! دختر اولیه اومد سمت من و گفت: سیلام! من دنیزم! دختر این اقا بداخلاقه
بعد با دستش ب ادرین اشاره کرد و چهرشو گوگولی کرد.. لپشو بوس کردم و گفتم : سلام دنیز خانوم! من مرینتم!
یه دختر مو کوتاه قهوه ای با چشمای ابی جلوی الیا سبز شد: سلام من کاملیا هستم! دختر اون اقاعه
بعو با دستش به نینو اشاره کرد
یه دختر چشم سبز مو مشکی هم جلوی برلیانس اومد: من ایزابلا ام! سلام! دختر اون اقاعه
بعدم اشاره کرد به دنیل
ی دختر با موهای خرمایی و چشم سیاه به مارگارت گف: سلام! من امیلیا ام! دختر اون اقا!
با دستش ارکا رو نشونه گرفت!
دنیز رو بغل کردم و روی پای خودم رو مبل نشوندمش! شروع کردم بازی کردن باهاش که انگشتمو گرفت و به سمت اتاقی برد! در اتاقو باز کرد.. دیواراش ابی بود.. روی دیوار با رنگ نیلی دونه ی برگ و برف کشیده شده.. 4 تا تخت با فاصله ی یک میز عسلی چیده شده و روی هریک از عسلی ها ام یه اباژور ابی گذاشته شده با کلی وسایل مختلف! دنیز : اینجا اتاق ماعه! من امیلی کامیلی و ایزابل
.
.
.
ویرایش شد
2623 کلمه شد