پارت ۱۴ رمان من +تو =ما

R.m R.m R.m · 1401/07/02 15:35 · خواندن 1 دقیقه

بفرمایید ادامه مطلب~

مرینت 

در خونه وایساده بودم یعنی خونه قبلی 

رفتم تو ادرین هم امد جلوم 

ادرین : چرا امدی؟

من : امدم وسایلم رو ببرم 

ادرین : اهان

من :تو نمیای وسایلت رو ببری؟

ادرین : من که وسایلی ندارم یه خورده اتاشغال بود که الان جدیدش رو میخرم 

من : با خانوادت چی خداحافظی نمیکنی؟ 

ادرین : ول کن بابا 

صدای در امد و در باز شد کاگامی امد تو 

کاگامی : تو اینجا چکار داری!!

ادرین : امدم صاحب همه چیزت شدم 

کاگامی : چی میگی تو !

ادرین انگشتش رو گرفت کاگامی و گفت : از این به بعد بهم میگی برادر!

کاگامی : چی!! 

من : اهههه بسه دیگه الحق که خواهر برادرین 

کاگامی من خواهر تو نیستم ادرین برادر توعه !

کاگامی گفت : شما دیوونه شدین 

و رفت 

ادرین داد زد : دیوونه خودتی!

من : ناتالی!

ادرین : چی؟

ناتالی امد 

من : این ناتالیه میتونی هر وقت خاستی ازش کمک بگیری 

ادرین : تانالی هم شد اسم؟

من : ناتالی !

ادرین : حالا هرچی من حوصله ندارم نوکر صدات میکنم !

رفتم توی اتاقم و وسایلم رو جمع کردم و رفتم خونه